چکیده:
اسطورههای اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایتگر عمیقترین کششها و حالات درونی انسانی است. این اسطورهها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوههایی پنهان و آشکار خویشتن را باز مینمایانند. از جملۀ این حقایق، میل و امید انسان به داشتن جهانی والا و زیباست که در کنشهای قهرمانهای اساطیر و دیگر موضوعهایی چون عشق و جاودانگی نمود مییابد. «آرش کمانگیر» از اسطورههای کهن ایرانی است که بیشتر با مضمون میهنپرستی و جانبازی قهرمان در راه وطن گره خورده است و شاعران بسیاری به شکل تلمیحی یا آشکار و مستقل به بازگویی آن دست یازیدهاند که میتوان گفت مفصلترین و زیباترین آنها شعر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است. در این پژوهش به تحلیل یکی از مفاهیم اساسی این شعر که ناظر به امیدبخشی و رسیدن به گسترۀ والاتر و زندگی پربارتر است، پرداخته میشود. موضوع امید و درک آرمانشهر انسانی از موضوعاتی است که ارنست بلوخ -فیلسوف و ادیب آلمانی که معروف به فیلسوف امید است- بدان پرداخته است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمانشهر ارنست بلوخ همان بهار (روایتگویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانۀ کسرایی است. امیدوار بودن یعنی نپذیرفتن واقعیت موجود و گذر از آن که بلوخ مطرح میکند، در شعر آرش کمانگیر با قدرتِ بسیار جریان دارد. گذار از واقعیتِ وحشتناک هستیسوز با ترسیم روزگاری که عشق و امید و زیبایی و لبخند به فراموشی سپرده شده است، با باور به نیروی پهلوانی که نه در جسم، بلکه در جان آدمی است، همگی بیانگر این معناهای عمیق هستند که در کل شعر تکرار میشود.
The myths of various people are full of profound and valuable concepts that narrate the deepest tensions and inner states of human beings. These myths, while involving the unreal, reveal truths behind them that reveal themselves in hidden and overt manifestations. Among these facts is the desire and hope of man to have a sublime and beautiful world, which is reflected in the actions of the heroes of mythology and other themes such as love and immortality. Arash Kamangir is one of the ancient Iranian myths, the most understanding of which is devoted to the subject of patriotism and heroism on the way home, and many poets have recited it implicitly or openly and independently, which can be said the most detailed and beautiful of them is the poem of Arash Kamangir Siavash Kasraei. In this research, one of the basic concepts of this poem is analyzed, which is aimed at giving hope and reaching a higher level and a more fruitful life. The subject of hope and understanding of human utopia is also one of the topics discussed by the German philosopher and writer Ernst Bloch. Ernest Bloch is known as the philosopher of hope. In this research, some of his words and views are explained in the text of Arash Kamangir's poem by Siavash Kasraei.
خلاصه ماشینی:
در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمانشهر ارنست بلوخ همان بهار (روایتگویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانۀ کسرایی است.
این پژوهش به شیوۀ تحلیل محتوای کیفی مضمونی، به واکاوی مضمون امید در شعر سیاوش کسرایی، از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران (1305-1374، متولد اصفهان-درگذشته در وین) با نام آرش کمانگیر میپردازد و در این مسیر نگاهی نیز به آرای ارنست بلوخ (1885-1977) از فیلسوفان معاصر دارد که معروف به فیلسوف امید است و درصدد القای امید به جامعۀ انسانی معاصر است.
این همان جهان آرمانی آرش و نتیجۀ تلاشهای انسان و پذیرش زندگی با همۀ فراز و فرودهایش است.
(کسرایی، 1386: 47) اما وجود این کاستیها، انسان نیرومند را که به زندگی طبیعی خویش نظر دارد و هستی خود را در جهان پذیرفته است، نه تنها منفعل و افسرده نمیکند، بلکه پدیداری نیروهایی شگفت و غریب را در وی سبب میشود؛ چرا که کمبودها، نابسامانیها و بیبرگیهای جهان انسانی، تفوق نامردمان بدکار و عزلت نیکان عالم باید انسانها را به مقاومت و امید برای ساختن جهانی بهتر سوق دهد.
همچنین با ذکر گوشههایی از آرای ارنست بلوخ نشان داده شد که مفاهیم و گزارههای طرحشده در شعر آرش کمانگیر در سویههای همگرا با دیدگاههای این فیلسوف امید، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و میتوان گفت اتوپیای ارنست بلوخ همان بهار (روایتگویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانۀ کسرایی است.