چکیده:
پستمدرنیسم که پیرو بحرانهای ناشی از مدرنیته و بهعنوان نقدی بر آن، پای به عرصۀ وجود نهاد، در مقایسه با بینش مدرن، رهیافتی انعطافپذیر و مسالمتجو تلقی میشود که رسالت پر کردن خلأهای مدرنیته را عهدهدار شده است. اثر این مکتب در حوزههای مختلف جامعه را میتوان از طریق بازیابی مؤلفههای برجستة پستمدرن مانند «ساختارشکنی»، «نسبیگرایی و نفی سلسلهمراتب» و «تکثرگرایی»، در هر زمینه جستوجو کرد. ردیابی این مؤلفهها در منشور ملل متحد و مادۀ 38 اساسنامة دیوان بینالمللی دادگستری (بهعنوان جزء لاینفک منشور و بازوی حقوقی سازمان) روش مناسبی بهمنظور حصول پاسخ این پرسش است که این سند، تا چه اندازه و با چه کیفیتی از این مکتب متأثر شده است؟ در موارد مختلفی مانند دیباچه، بند 6 مادۀ 2، مواد ناظر بر ساختار و برخی اختیارات شورای امنیت، مواد 95 و 103 به انضمام مادۀ 38 اساسنامة دیوان، مواردی از ساختارشکنی، نفی سلسلهمراتب و تکثرگرایی مشاهده میشود. این مسئله مبین آن است که این موارد از جمله نخستین زمینههای اصطکاک حقوق بینالملل با مکتب مزبور بودهاند، ازاینرو برای درک کیفیت تعاملات آیندة حقوق بینالملل و پستمدرنیسم از اهمیتی اساسی برخوردارند.
Postmodernism, which emerged after the crises of modernity, has undertaken the mission of filling the void of modernity as a more flexible and peaceful approach than modern vision. In this sense, it should not be regarded as the end of modernism, but as a critique of it and its continuation and completion in the context of criticism of modern elements. The coincidence of its heyday with the increasing speed of the establishment of international institutions, including the United Nations, obviously has made the charter affected. The Charter and the Statute of the International Court of Justice (as an integral part of the Charter and the United Nations' legal arm) have passed numerous challenges by establishing postmodern approaches in order to safeguard its mission.
خلاصه ماشینی:
رديابي اين مؤلفه ها در منشور ملل متحد و مادة ٣٨ اساسنامۀ ديوان بين المللي دادگستري (به عنوان جـزء لاينفـک منشـور و بازوي حقوقي سازمان ) روش مناسبي به منظور حصول پاسخ اين پرسش است که اين سـند، تـا چه اندازه و با چه کيفيتي از اين مکتب متأثر شده است ؟ در موارد مختلفي مانند ديباچه ، بند ٦ مادة ٢، مواد ناظر بر ساختار و برخي اختيارات شوراي امنيت ، مواد ٩٥ و ١٠٣ به انضـمام مـادة ٣٨ اساسنامۀ ديوان ، مواردي از ساختارشکني، نفي سلسله مراتب و تکثرگرايي مشاهده مي شـود.
از ديدگاه پژوهش حاضر، مطالعۀ مؤلفـه هاي برجسـتۀ پست مدرنيسم و تطبيق آنها در موضوع موردنظر، روشي قابل اتکـا بـه منظور حصـول پاسـخ ايـن پرسش است که منشور ملل متحد (و نيز البته مادة ٣٨ اساسنامۀ ديـوان بين المللـي دادگسـتري به عنوان جزء لاينفک آن ) تا چه اندازه و با چه کيفيتي از اين مکتب متأثر شده است ؟ مختصري از فلسفۀ مدرن و پست مدرن ١.
از ديدگاه پژوهش حاضر، مطالعۀ مؤلفـه هاي برجسـتۀ پست مدرنيسم و تطبيق آنها در موضوع موردنظر، روشي قابل اتکـا بـه منظور حصـول پاسـخ ايـن پرسش است که منشور ملل متحد (و نيز البته مادة ٣٨ اساسنامۀ ديـوان بين المللـي دادگسـتري به عنوان جزء لاينفک آن ) تا چه اندازه و با چه کيفيتي از اين مکتب متأثر شده است ؟ مختصري از فلسفۀ مدرن و پست مدرن ١.