چکیده:
جهان اسلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم وارد مرحلهای جدید از حیات خود شد. گسترش جهان اسلام از طریق فتوحات و اختلاف میان مسلمین در ابعاد سیاسی و مذهبی، سبب ایجاد فرق مختلف اسلامی گردید. فرقهگرایی مسلمانان زمینۀ نگارش کتب فرقهشناسی را در میان مورّخان بهوجود آورد. کتاب الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، اثر عبدالقاهر بغدادی، یکی از آثار مهم فرقهنگاری در نیمۀ اوّل قرن پنجم هجری قمری محسوب میشود که اطلاعات مهمی از نحوۀ شکلگیری فرق مختلف اسلامی و عقاید و اندیشههای آنها ارائه میدهد. بغدادی در جهت اثبات فرقۀ اهل سنّت بهعنوان فرقۀ ناجیه، به رد عقاید تمامی فرق اسلامی میپردازد که در این راه در برخی موارد به افراط کشیده میشود. کتاب، خواننده را با فرقههای متنوع اسلام و طرز تفکر و شیوۀ کار نویسنده آشنا میکند؛ اما مطالب آن را باید بهصورت مقایسه با سایر کتب فرقه نگاری استفاده کرد تا هم بتوان به مطالب کاملتری دست یافت و هم اینکه صحت و سقم مطالب را بهتر شناسایی کرد.
در این جستار، نخست، بهصورت مختصر نحوۀ شکلگیری دانش فرقهنگاری را بررسی و سپس نویسنده و مترجم را معرفی خواهیم کرد و در پی آن، کتاب بغدادی را معرفی و ارزیابی خواهیم نمود. در پایان نیز شیوه های نقض عقاید فرق توسط بغدادی را بررسی میکنیم.
خلاصه ماشینی:
کتاب الفَرق بین الفِرَق و بَیان الفرقة الناجیة منهم، اثر عبدالقاهر بغدادی، یکی از آثار مهم فرقهنگاری در نیمۀ اوّل قرن پنجم هجری قمری محسوب میشود که اطلاعات مهمی از نحوۀ شکلگیری فِرَق مختلف اسلامی و عقاید و اندیشههای آنها ارائه میدهد.
در کنار کتب فرقهشناسی، برای دستیابی به اطلاعات فِرَق اسلامی، به دو دستۀ دیگر از منابع هم میتوان رجوع کرد: یک دسته، کتبی هستند که متکلّمان و پیروان یک فرقه در جهت اثبات عقاید فرقۀ خویش تألیف کردهاند؛ مانند کتاب فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، اثر قاضی عبدالجبار همدانی و کتاب طبقات المعتزله، اثر ابنالمرتضی که به معرفی طبقات مختلف اعتزال و معرفی سران و شرح عقاید آنها میپردازند.
کتاب الفرق بین الفِرَق و بیان الفرقة الناجیة منهم، اثر ابومنصور عبدالقاهر بغدادی نیز از جمله منابع فرقهشناسی است که اطلاعات بسیاری دربارۀ فرقههای مختلف و زیرشاخههای آنها ارائه میدهد و در جهت اثبات برحق بودن فرقۀ اهل سنّت، به رد تمامی فِرَق منتسب به اسلام میپردازد و از این جهت جزو کتب ردیهنویسی هم محسوب میشود.
این حدیث به مبحث جدایی و اختلاف میان مسلمین اشاره میکند و بغدادی بهدنبال معرفی این هفتاد و سه فرقه و نقض عقاید آنها و اثبات فرقۀ اهل سنّت به عنوان فرقۀ ناجیه است (بغدادی، 1388: 3).
باب سوم کتاب با عنوان «در پیرامون گفتار تباهکیشان و گمراهان و بیان رسوایی هر یک از ایشان»، به هشت فصل تقسیم میشود و فرقههای رافضیه، خوارج، قدریه و معتزله، مرجئه، نجاریه، ضراریه و بکریه و جهمیه، کرامیه و مشبهه را بررسی میکند و ضمن معرفی رهبران و عقاید آنها به نقض اندیشههای آنان میپردازد (بغدادی، 1388: 165تا 168) و اگرچه منتسب بودن آنها به اسلام را قبول دارد، معتقد است آنها به گمراهی کشیده شدهاند (بغدادی، 1388: 126 و 150).