چکیده:
رسالت ادبیات تطبیقی؛ تشریح خط سیر روابط و پیوندهای ادبی و بخشیدن روح تازه و شاداب به آنهاست. ادبیات تطبیقی عامل بزرگی در تحقیقات جامعهشناسی و درک صحیح آنهاست که در ایجاد روح تفاهم و تعاون میان انسانها و جوامع بشری سودمند است. مقالۀ حاضر به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به بررسی مقایسهای و تطبیقی بچۀ کثیف اثر فرانسوا موریاک و بچۀ مردم اثر جلال آلاحمد براساس رویکرد مکتب واقعگرایی میپردازد. موریاک و آلاحمد به دنیای معصوم و امن کودکانه گام مینهند و از روی جنایتهای روابط انسانی پرده برمیدارند. در حقیقت توجه مورباک و آلاحمد به دورانِ کودکی را باید غبطۀ آنها به گذشته دانست و نشانگر تلاش دو نویسنده است برای بیرون آمدن از قالب انسانی بزرگسال و پناه بردن به دنیای پاک و بیآلایش کودکان. یافتههای این تحقیق نشانگر این است که هدف این دو نویسنده برای خلق چنین آثاری، بازگویی حقیقتهای تلخی است که در جامعه برای کودکان رخ میدهد؛ گویی حقیقتهای تلخ جامعه تنها در سیمای پاک و بیگناه کودکان امکان تجلی و ظهور مییابند و با تآکید بر جایگاه کودک به بازسازی دنیای در حال فروپاشی دلبستهاند.
The mission of comparative literature is to explain the development of literary relationships and connections and give them a fresh spirit. Comparative literature is a major factor in sociology researches and its correct understanding that is beneficial in creating a spirit of understanding and cooperation between humans and human societies. The research, through a descriptive, analytical and comparative method, compared Francois Mauriac’s Le Sagouin and Jalal Ale-Ahmad’s Someone Else’s Child based on the approach of realism school. Mauriac and Ale-Ahmad enter into the innocent and safe world of children and deal with the crimes concealed behind human relations. Mauriac and Ale-Ahmad’s attention to childhood should be considered their regret for the past and shows their efforts to exit adulthood and take refuge in the pure world of children. The results indicate that the objective of these two authors of creating such works is to express the bitter truths that happen in society for children. It seems that the bitter truths of society can only emerge in the pure and innocent portrait of children. The authors are interested in rebuilding the collapsing world by insisting on the position of children
خلاصه ماشینی:
حضور کودکان در این دو اثر جلال آل احمد و فرانسوا موریاک چگونه است ؟ هر یک از دو نویسنده تا چه حد در بازتاب دادن زندگی و دنیای کودکان و نوجوانان سرزمین خود موفق بوده اند؟ حضور کودکان در این دو اثر تا چه اندازه در شکل گیری شخصیت های دیگر مؤثر است ؟ اشتراکات وضعیت کودک در این دو اثر کدام است ؟ ١.
با توجه به وجوه مشترک آثار جلال آل احمد و فرانسوا موریاک که یکی از این وجوه حضور پررنگ کودکان و نوجوانان به عنوان شخصیت های داستانی و هم چنین توجه ویژه موریاک و آل احمد به چالش های زندگی کودکان و نوجوانان در جامعه و اینکه هر دو نویسنده از نویسندگان مطرح و معتبر در جوامع خود و جهان هستند، مطالعه و بررسی مقایسه ای جایگاه کودک و نوجوان در آثار دو نویسنده - که برخاسته از زمینه های فرهنگی متفاوتند- ضروری و کارآمد است .
با مطالعۀ آثار موریاک و آل احمد به نظر میرسد بسامد و میزان تآثیرگذاری راوی خودآگاه بیش از راوی بیطرف است و در اکثر داستان هایشان سعی میکنند با توجه به طرز نگارش و عقاید خویش به فضای داستان سمت و سوق دهند و تنها روایت گر آنچه میبینند نباشند بلکه با توجه به داده های ذهنی خود فضایی را به مخاطب القا کنند که خودشان در نظر دارند: «رئالیسم بیان واقعی زندگی است و نویسندٔە رئالیسم به تصویر مشاهدات بسنده نمیکند؛ بلکه همواره عوامل و شرایط اجتماعی را درنظر میگیرد.