چکیده:
از یونان باستان تا جهان امروز مسألهی استقراء ذهن اندیشمندان به خصوص منطقدانان و فلاسفه را درگیر خود نموده است. کاربرد استقراء نیز در حوزههای مختلف اهمیت امر را دوچندان نموده است. در پاسخ به این مسأله جوابهای متفاوتی داده شده است؛ از آنجا که استقراء همواره در کنار قیاس به عنوان قسم دیگر استدلال مطرح بوده است و قیاس نیز نزد تقریبا تمامی منطقدانان موجه و حجیت آور است، عده ای سعی داشته اند تا استقراء را همانند قیاس موجه سازند؛ از طرف دیگر گروهی نیز با بی اعتبار نمودن و گرفتن حجیت قیاس سعی به شباهت قیاس و استقراء داشته اند. افراد دیگری نیز به شکل متفاوتی به مسئله نگاه کرده اند و عدهای اصل صورت مسئله را منتفی دانسته اند. در این مقاله ضمن بیان مسأله و پاسخهایی که به آن داده شده است و دستهبندی مطالب، به پاسخی از گروه دوم میپردازیم و مقاله ای از سوزانهاک را مطرح میکنیم که در باب توجیه استدلال قیاسی است. سوزان هاک در مقاله خود ضمن بیان چالش هایی که در برابر استقراء است، سعی بر آن دارد که این چالش ها را متوجه قیاس نماید و نشان دهد که قیاس نیز به موازات استقراء دچار مسائلی است که با پیشفرض گرفته شدن، از آنها رهایی یافته است و او این پیشفرض ها را مورد بررسی قرار میدهد.
From ancient Greece to the world today, the problem of induction has preoccupied the minds of thinkers, especially logicians and philosophers. The use of induction in various fields has multiplied the importance of the matter. There are different answers to this problem; Since induction has always been considered as another type of argument alongside deduction, and deduction is justified by almost all logicians, some have tried to justify induction as a deduction; On the other hand, some groups have tried to resemble deduction and induction by discrediting and taking the validity of deduction. Other people have taken a different view of the issue and some have ruled out the issue. In this article, while stating the problem and the answers are given to it and categorizing the contents, we will deal with an answer from the second group and present and translate an article by Susan Haack, which is about justifying deductive reasoning. In her article, Susan Hawke, while expressing the challenges of induction, tries to contrast these challenges with deduction and show that deduction, like induction, has problems but has been freed from them by assuming some things, and he examines these presuppositions.
خلاصه ماشینی:
اما برای توجه به استقراء مشکلی پیش رو بـود و آن ایـن بـود کـه اسـتقراء مـلاک مهـم حجیت و یقین را نداشت و نتیجه یقینی ایجاد نمیکرد، از طرف دیگـر علـم روز بـه روز از آن بیشتر استفاده مینمود و پیشرفت قابـل تـوجهی را از آن خـود مـیسـاخت ؛ ایـن معمـا مطرح بود که چگونه استقرائی که مفید یقین نیست ، توجیه گـر اسـت و کـاربرد وسـیعی در علوم دارد.
دیویـد هیـوم (David Hume) معضـلی را پـیش روی مـا قـرار داد و آن ایـن بـود کـه : ما نمیتوانیم استدلال استقرائی را بـه نحـو قیاسـی توجیـه کنـیم ؛ چـرا کـه در آن صـورت ، میبایست نشان دهیم که ، هر زمان ، تمامی مقدمات یک اسـتدلال اسـتقرائی درسـت باشـند، نتیجه نیز قطعا بایستی درست باشد؛ و این بسیار سخت خواهد بود چـرا کـه قطعیـت در آن بسیار قوی است .
و آن این است که : ما نمیتوانیم استدلال قیاسی را به نحو استقرائی توجیه کنیم ؛ چـرا کـه در بهترین حالت نشان خواهیم داد که ، معمولا (در بیشتر حـالات ) زمـانی کـه تمـامی مقـدمات یک استدلال قیاسی درست باشند، نتیجه نیز بایستی درست باشد؛ و ایـن نیـز بسـیار سـخت خواهد بود چرا که قطعیت در آن بسیار ضعیف است .
از طرف دیگر اگر ما از توصـیف هـای نحـوی اعتبار استدلال قیاسی یا قوت اسـتدلال اسـتقرائی اسـتفاده نمـاییم ، ماهیـت مسـئله توجیـه و استغناء، روشن است : برای نمایان ساختن اینکه استدلال هایی از نظر قیاسی معتبـر انـد یـا از نظر استقرائی، باید نشان داد که آن ها همیشه صدق نگهدار یـا در اکثـر مواقـع صـدق نگـه دار هستند (یعنی قیاس معتبر یا استقراء قوی از نظر معنایی).