چکیده:
حق آزادی بیان، یکی از حقوق سیاسی مدنی انسان شمرده می شود که در آموزه های
مکتب اسلام، تشویق و تایید شده است. خداوند به مشیت حکیمانه خود انسان را
موجودی آفرید که می اندیشد و سخن می گوید. نیروی تفکر و تکلم، دو فیض بزرگ
خداوند بوده ولوازم آن دو به طور طبیعی در انسان وجود دارد. آزادی بیان در حوزه
سیاست برمبانی و اصولی همچون دعوت به اندیشه، اصل مشورت، اصل امر به معروف و
نهی از منکر استوار می باشد. البته مرز و حدودی برای این نوع آزادی وجود دارد که
می توان به پرهیز از توطئه، هتک حیثیت، توهین به مقدسات اسلامی اشاره نمود. سیره
عملی حضرت علی- علیه السلام- و توصیه به کارگزاران خود در اهتمام به اصل آزادی
بیان در اجتماع و سیاست، اهمیت آن را به منصه ظهور می رساند. انتقاد در اندیشه ی امام
علی -علیه السلام- امری مذموم و ناپسند شمرده نمی شود، بلکه راه و روشی است که بدان
وسیله جامعه سامان خواهد یافت. مردم حق تعیین سرنوشت خویش را دارا هستند و
می توانند هر نوع حکومت و شخص حاکمی را پذیرا بوده و به حکومت وی گردن نهند.
آزادی سیاسی خواه به معنای آزادی فعالیت مخالفان در محدوده ی قانون و خواه به
معنای نقش و تاثیر گذاری مردم در حکومت و خواه به معنای رابطه ی متقابل فرد و
دولت تفسیر و تعریف شود، در هر صورت در اندیشه ی امام علی -علیه السلام- می توان
محتوا و مصادیق این تعاریف را پیدا نمود.
خلاصه ماشینی:
در يك تعريف، آزادي بيان عبارت است از آزادي افراد در بيان عقيده و ايراد نطق و خطا بدون ترس از دخالت دولت (آقا بخشی، 1374ه ش، شماره98) و در تعريفي ديگر، آزادي بيان، يكي از اقسام آزاديهاي حقوقي است كه در مجموعه حقوق بشر، مورد توجه قرار ميگيرد؛ به اين معنا كه افراد، گذشته از اينكه به خاطر داشتن عقيده مخالف، چه در امور ديني و چه در امور سياسي، نبايد مورد تعقيب قرار گيرند، بايد بتوانند عملا عقيده خود را ابراز نمايند و براي اثبات و احياناً به دست آوردن همفكران ديگر، درباره آن تبليغ كنند.
»(نهج البلاغه، خطبه 40) حضرت، حق استفاده كافر از حكومت و حقوق فراهم شده از سوي حاكم را يادآور ميشود؛ بنابراين غيرمسلمانان ساكن در كشور اسلامي نيز حق دارند از بهترين رهاورد حكومت كه همان عدالت اجتماعي است، بهره مندشوند؛ چنانكه در دستورالعمل حكومتي امام به مالك اشتر آمده است: «وأشعر قلبك الرحمه للرعيّه و المحبّه لهم واللطف بهم و لاتكوننّ عليهم سبعاً ضارياً تغتنم أكلهم فإنّهم صنفان، إمّا أخ لك في الدين و إمّا نظير لك في الخلق؛ قلبت را برمهرباني با مردم متمايل كن و عليه آنان چون حيواني درنده كه براي خوردن آنها در پي فرصت است، مباش به درستي كه مردم دو گروهاند؛ گروهي برادر دينيات شمرده ميشوند و گروهي در خلقت با تو همانندند.
» (نهج البلاغه، نامه 53) در اين كلام ، امام علي – عليه السلام- دو گروه مسلمان و غيرمسلمان را رعاياي حاكم ميداند و يادآور ميشود كه غير مسلمانان نيز در حقوق انساني مانند مسلمانانند و بايد در سايه حكومت اسلامي، به حقوق انساني خويش دست يافته، از رحمت ويژه فرمانروايي مسلمانان برخوردار شوند؛ چنانكه در سفارش به مالك بيآنكه از گروهي خاص نام برد، همه انسانها را سزاوار رحمت ميداند.