چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل و ارزیابی اشکال های ذهبی درباره حدیث یوم الدار نگارش یافته است. حدیث یوم الدار ناظر به رخدادی اعتقادی است که در نخستین مراحل دعوت نبوی روی داد و شیعه آن را به عنوان سندی در حقانیت امیرالمومنین (ع) برمی شمرد. ذهبی از علمای اهل سنت با طرح چند اشکال حدیث را باطل دانسته است. اهمیت تحقیق از دو حیث قابل بررسی است؛ نخست؛ اهمیت حدیث یوم الدار و توجه به امر جانشینی پیامبر (ص)؛ دوم؛ شخصیت علمی «ذهبی» که علاوه بر تاریخ نگار، از او به عنوان حدیث شناس یاد شده است. حاصل این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته، آن است که ایرادهای سندی و دلالی ذهبی بر پایه مبانی رجال و درایه اهل سنت مخدوش است و حدیث یوم الدار با محتوای مرجعیت بخشی به امیرالمومنین(ع) در امر خلافت رسول خدا(ص)، مورد تایید اندیشمندان اهل سنت است.
This paper analyzes and evaluates the critiques proposed by Dhahabi on the “Yawm al-Dar” Hadith referring an event happened in the early days of the holy Prophet’s invitation. Shi'a takes it as an evidence to the Imamate of Ali bin Abi Talib (AS). The Sunni scholar, Dhahabi challenges the tradition through proposing critiques based on that he discredits it. This study is paramount considering: 1. The importance of the hadith to the succession of the holy Prophet (PBUH), 2. The state of Dhahabi, not only as a historian but also as a hadith expert. Based on the descriptive-analytical method, it concludes that Dhahabi’s sanad and rijal critiques are not acceptable based on Sunni rijal and contextual principals. Additionally, Sunni scholars, regarding Ali’s the authority of caliphate after the holy Prophet (PBUH), approve and accept the Yawm al-Dar tradition.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه اشکال ذهبي بر نقلي متمرکز است که در آن واژٔە «خليفه » به کار رفته ، آن دسته از گزارش هايي از حديث ياد شده در منابع حديثي و تفسيري و تاريخي و کلامي اهل سنت ، محور بررسي هاي پيش رو در ارزيابي سخن ذهبي است ، که در آنها واژٔە «خليفه » وجود دارد؛ روايات ياد شده پنج نقل هستند که در کتاب هاي «حديثي و تفاسير روايي »، و کتاب هاي «تاريخي » و «کلامي » بازگو شده اند: الف ) نقل روايت يومالدار درکتب حديثي و تفاسير روايي حديث مذکور در کتب روايي، اعم از کتب حديثي يا کتب تفسير روايي، با ٣ نقل گزارش شده است : احمد بن حنبل محدث نامي اهل سنت در کتاب مسند و فضائل الصحابة و طبري در کتاب حديثي تهذيب الآثار، به ذکر حديث مبادرت ورزيدهاند: نقل اول : «من يضمن عني ديني و مواعيدي ويکون معي في الجنة ويکون خليفتي من أهلي » [٢٥، ج١، ص٥٤٥].
افزون بر اعتبار تفسير ابن ابي حاتم ، راويان اين نقل نيز از نظر عالمان دانش رجال اهل تسنن به شرح زير توثيق شده اند: ابوحاتم [محمد بن ادريس بن المنذر]: وي با عبارتهايي همچون «أحد الأئمة الحفاظ الاثبات » [٣٩، ج٢، ص٧٣]، «الامام الحافظ الناقد شيخ المحدثين » [٤٣، ج١٣، ص٢٤٧] توثيق شده است .
بنابراين تا بدين جا افزون بر تصريح به اعتبار سند روايت ياد شده از سوي عالمان اهل سنت در برخي از کتاب هاي مذکور حديثي ، راويان گزارش يوم الدار در کتاب تفسير روايي ابن ابي حاتم و کتاب تاريخ مدينه دمشق معتبر بودند و ابن اثير و طبري نيز در کتاب هاي تاريخي خود که در ميان علما از جايگاه ويژه اي برخوردار هستند، آنرا نقل نموده اند؛ جاحظ نيز اين حديث را صحيح شمرد.
تحقيـق : عـادل أحمـد عبـد الموجود؛ علي محمد معوض ، ٢٠ جلدي ، بيروت ، دارالکتب العلمية .
تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود؛ علي محمد معوض ، ٤ جلدي ، بيروت ، دارالکتب العلمية .