چکیده:
زیباییشناسی انتقادی مهمترین دستاورد مکتب فرانکفورت است. به اعتقاد زیباشناسان انتقادی هنر اصیل باید بتواند از قید شباهتها و همسانیهای القاء شده توسط سیستم حاکم خلاصی پیدا کند و در جهانی که ماهیت معنا در آن دستخوش ویرانیست، آزادی معناسازی را محقق نماید. در این مقاله هنر شاملو با چنین رویکردی، به روش توصیفیـتحلیلی بررسی شده؛ بدین ترتیب که ابتدا شواهد از متن استخراج و سپس به یاری نظریه تحلیل شده است. از آنجایی که اشعار او پیوندی تنگاتنگ با بافت موقعیتی برقرار میکنند بررسی آنها با رویکردی جامعهشناسانه ضروری مینماید. در این مختصر، نگاه متفاوت شاملو به هنجارهای معناشناختی مرسوم و نقصها و کاستیهای جامعة مدرن ذیل عناوینی دستهبندی و بررسی شده است. پربسامدترین هنجارشکنیهای معناشناختی او در حوزة باورهای مرسوم ایدئولوژیک، تقابلهای دوتایی و مظاهر جامعة مدرن رخ میدهد و پربسامدترین اعتراضهای صریح او ارزشهای حاکم بر جوامع مدرن را نشانه میگیرد. بدین ترتیب ساختار منسجم فکری شاملو که در پس اشعارش حضور مطلق دارد به تصویر کشیده میشود تا به کشف ایدئولوژی اثر و ترسیم جهانبینی شاعر یاری رساند.
It can be claimed that Critical Aesthetics is the most important achievement gained from the Frankfort School. As critical Aestheticians believe, noble art should be able to free itself from homogeneity and similarity induced by dominant governments. It should, also, be able to actualize free meaning creation in a world where the origin of meaning is being devastated. In the present article, the art of Shamloo was investigated descriptively and analytically, from the stated perspective. The process followed was extracting case examples from the original text and analyzing them according to the theory. Since his poems are in close relationship with local texture of society, the study necessitates accessing sociological perspectives, as well. In this article, Shamloo’s versatile views toward prevalent semantic norms and the deficiencies of the modern society in this regard are categorized under different headings. His most frequent semantic norm breaking occurs in the domain of conventional ideological beliefs, binary contradictions, and the manifestation of the modern society. Here, Shamloo’s explicit objections target the values dominating the modern society. This way, his coherent thought construct is pictured behind his poems to help the reader to discover the ideology of his work and picture the poet’s world view.
خلاصه ماشینی:
«هورکهايمر و آدورنو در تحليل شان دربارة فرهنگ توده وار ميخواهند نشان دهنـد که هنر آميخته با سرگرمي، نيروي خلاقش را از دسـت داده و از تمـامي مايـه هـاي انتقـادي و آرمانيش تهي شده است » (هابرمـاس ، ١٣٧٥: ٢٩٧)؛ بنـابراين ، هرگـاه اثـر هنـري بتوانـد از بنـد همسان سازيهاي صنعت فرهنگ رهايي يابد، مايه هاي انتقادي خود را بازيابي کنـد و بـه نفـي وضع موجود در قالب هنر اقدام نمايد، هنري انقلابي تلقي ميشـود کـه توانسـته اسـت از قيـد شباهت هاي القاء شده توسط سيستم حاکم خلاصي يابد و بـه تفـاوت هـايي بنيـادين در جهـت آگاهي جامعه دست پيدا کند.
در شعر «از مرگ من سخن گفـتم » گـويي تمـام هسـتي در خـدمت مـرگ اسـت ، امـا انعکاس آن را در خويش خاموش ميکند تا زندگي اجازة جريان يابد: «من مرگ خويشتن را با ديواري در ميان نهادم /که صداي مرا/به جانب من /باز پس نميفرستاد/چرا که مـيبايسـت /تا مرگ خويشتن را/من /نيز/از خود/نهان کنم » (همان : ٥٦٩) اين نگاه دهشتبار به مرگ سيطره يابنده که همواره حضور قاطع خود را بـه رخ زنـدگي ميکشد در شعر «با تخلص خونين بامـداد» تکـرار و تقويـت مـيشـود: « مـرگ آن گـاه پاتابـه هميگشود که خروس سحرگهي/بانگي همه از بلور سر ميداد» (همـان : ١٠٤٤).
تصويرهايي از اين دست در اشعار شاملو فراوان يافت ميشود و در تمامي آنها نوعي اعتراض بـه ممنوعيـت هـا، سـرکوب هـا و خفقـان حاکم بر جامعه شکل گرفته است .