چکیده:
اگرچه ایدة تناظر حاصل یافتههای فیلسوفان باستان است،اما در دنیای علم برای نخستین بار، مالداسنای فیزیکدان در سال 1997این ایده را مطرح کرده است. مطابق ایدة مذکور،اگر فیزیک عالم ما هولوگرام (جهان سایهای) باشد، مجموعهای دیگر از قوانین فیزیکی روی مرز جهان ما وجود خواهند داشت که با فیزیک توصیف کنندة جهان ما، متناظر است. این نوشتار به تحلیل تناظر در اشعار عطار و مقایسة آن با نظریّات فیلسوفان، عارفان و دانشمندان پرداخته و سپس نوآوری عطار را در این زمینه مورد تحلیل قرار داده است. این مقاله در نظر دارد تا ضمن تحلیل ایدة تناظر در اشعار عطار، از منظر ارتباط آن با آموزههای عرفانی شاعر، به بررسی سیر تکاملی آن تا دنیای علم بپردازد. مطابق نتایج،تناظر در اشعار عطار (دیوان و منطقالطیر)بعنوان یکی از اندیشههای محوری مطرح شده است.تا قبل از عطار، تناظر تنها در قالب تمثیل انداموارگی جهان مطرح بوده است، اما وی برای نخستین بار در دنیای شعر عرفانی از تناظر "ذره و خورشید"و"ذره و عالم"تمثیلی علمی ادبی خلق کرده تا زمینه را برای تناظر جهان صغیر با جهان کبیر در قالب تناظر سیمرغ با سیمرغ تسهیل نماید. تمثیلی که بعدها مورد استفادة فیزیکدانان در تناظر جهان میکروسکوپی با جهان ماکروسکوپی قرار گرفت. چون وجود مثالی عیناً در جهان سایهای تحقق نمییابد، عطار برای تبیین این امر از واژگان سیمرغ و سیمرغ استفاده نموده تا بیان نماید که دو امر متناظر لزوما عین همدیگر نیستند؛ زیرا مطابق اندیشة فیزیکدانان در ابعاد و مطابق اندیشة عطار در جوهر متفاوتند.
Although the idea of correspondence is the outcome of the findings of earlier philosophers, it was Juan Maldacena who first proposed in late 1997 the idea of AdS/CFT correspondence. According to this theory, if the physics of our universe is hologram (Shadow World), then there will be another set of physical laws on the boundary of our world that is corresponding with the physics describing our world. This article studies the idea of correspondence in the poems of Attar and compares and contrasts them with the ideas of the other philosophers, mystics and scientists. While analyzing the idea of correspondence in his poems this article considers how the idea of correspondence is related to Attar’s mystical teachings. Correspondence in Attar's works (his collection of poems and in The Conference of The Birds) is one of the central ideas. Before Attar correspondence had been an allegorical String Theory. But he created – for the first time in mystical poetry – a scientific-literary allegory out of the correspondence of particles and the sun and particles and universe in order to pave the way – through the correspondence of Simorgh (phoenix) and Si-morgh (30 birds) – for the correspondence of microcosm and macrocosm. His allegory was used later by physicists for corresponding microcosm with macrocosm. Attar has used the terms Simorgh and Si-morgh to express that two corresponding ideas are not necessarily the same, because they are different in their forms according to physicists and in their essences according to Attar.
خلاصه ماشینی:
")واعظ ، ١٣٨٩: ٤ و ٥( يافته هاي تحقيق : پيشينه ي تحقيق نشان ميدهد که انديشه ي تناظر عالم کبير و عالم صغير يا تناظر انسان و عالم در تاريخ فکر و فرهنگ بشري سابقه اي بس طولاني دارد و انديشه ي مذکور در ميان فلاسفه و انديشمندان پيشين تنها در سطح تمثيل اندام وارگي جهان مطرح بوده است که چندان علمي به نظر نميرسد اما اين ايده در آثار عطار در قالب تناظر قطره و دريا، ذره وجهان و ذره و خورشيد مطرح شده است که تمثيلي ابتکاري و انديشمندانه که داراي بنياد علمي – فلسفي است .
بنابراين او خود شعري نوشت که با اين عبارات پايان مييابد: ايستاده بر کناره ي دريا / به شگفت آمده از شگفتيها: من جهاني از اتم ، اتمي در جهان )کراپر، ١٣٨٧: ٤٤٨( 1 - Anaximenos 2 - Pythagoras 3 - Heraclitus 4 - FeynmanRichard 97 ايده ي ذره اي_ کيهاني در شعر عرفاني عطار در قالب تصويرهايي چون ذره اي – عالمي)منطق الطير ٢٣٩(، ذره اي–خورشيدي )ديوان : ٦٦(، ذره ي کل نما )ديوان : ٢٩٩(، ذره اي– جهاني )ديوان : ٢٩٩( مشاهده ميشود که تمثيلي رمزي در تبيين و آموزش يکي از مهم ترين آموزه هاي عرفاني، يعني وجود عالم کبير در عالم صغير )ديوان :٢٤١ و ٨٣٠( است .