چکیده:
هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار میرود و مانند هر گونۀ ادبی دیگر دارای ویژگیهایی است که آن را از گونههای دیگر جدا میکند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی که از شاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش، به شیوۀ کاربرد اوزان عروضی، موسیقی، ایدئولوژی و واژگان گزیدۀ شامل استفاده از نامهای جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، به کارگیری واژههای تابو و نیز هجوهای پنهان و آشکار شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان خاقانی و جمالالدین در هجو از سنایی عفیفترست، اگر چه زبان هجو در سنایی و خاقانی نسبت به جمالالدین، تندتر، گزندهتر و هتاکتر است، اما استوار و زیبا بیان شده و قدرت آنها را بر قلمرو الفاظ و تعبیرات شاعرانه به حد کمال نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
او بر آن است که هیچگاه زبان به هجو کسی نگشوده و کسی را فحش و ناسزا نگفته است: مدح کریمان کنم، چرا نکنم؟ لیک, قدح لئـــیمان مرا شعار نیابی در هـــمه دیــوان من تو هجو نبینی, در همه گلزار خلد خار نبینی (خاقاني، 1375 :933) به گاه هجو مرا فحش دادن آيين نيست, كه همچو من بهادبتر ز خاندان من است (همان: 796) در عین حال، واقعیت این است که او در عرصه سخن، معارضان خود را سرسختانه نکوهیده و برخلاف ابیات پیشین، هرگاه ناچار به قدح و هجا شده، سمند سخن را در این عرصه بیمحابا تاخته، حتی در این کار به قرآن نیز استناد کرده است: شنودهای دم خاقانی از مدیح کسان, کنون هجای خسان میشنو که هم شاید هجای بولهب ایزد بگفت و میشایست, گر او هجای سگی گفت رو که هم شاید (همان:873) او نه تنها مدایح بلکه سخنان نیشدار و یا هجو خود را هم مفید و لازم میداند: از هجو و مدیح من به یک جا, آید صحنات و صحن حلوا (همان: 208) جمالالدین عبدالرزاق نيز در هجو ید طولائی دارد، اگرچه بارها ادعا کرده که من به مدح و هجو گفتن عادت ندارم: مرا خود نیست عادت هجو گفتن, که کردستم طمع زیـن قوم کوتاه معاذالله که من کس را کنم هجو, ز مـــدح گفــــته نـــیز استغفرالله , (عبدالرزاق اصفهاني،1391 :371) با وجود این از لسان شرع برای خود این مجوز را صادر کرده که اگر کسی حق او را ضایع کند، برایش هجو گوید: اگر در شعر من زین پس یکی بيت هجا گفتم, مرا معذور باید داشت چون آن بیت میخوانی روا باشد هجای آن که حـــق من کنــد ضایع, بـخوان ان لایحب الله اگر قرآن هــــمی دانی (همان: 372) بررسي تحليلي هجو در شعر سنايي، جمالالدين عبدالرزاق اصفهاني و خاقاني بررسي تحليلي هجو در شعر هر سه شاعر موارد گوناگوني را در بر ميگيرد كه در اين پژوهش به هجويات آنها در سه سطح زباني، ادبي و فكري مي پردازيم.
خاقانی شروانی در دیوان خود از قالبهای متعددی چون قصیده، قطعه، غزل و رباعی برای هجو بهره برده است وی 4 قصیده کامل، 2 غزل، 34 قطعه و 8 رباعی را به هجو اختصاص داده و دیگر هجویاتش را در خلال سایر اشعارش آورده است، اما جمالالدین عبدالرزاق در هجویات خود از قالبهای شعری قصیده، قطعه، رباعی، ترکیببند و ترجیعبند استفاده کرده است.