چکیده:
آقای دکترعبدالکریم سروش در موضوع نسبت دین و قدرت، معتقد است که اسلام، دینی خشن و خدای اسلام، سلطانی مقتدر و خشن است. او قرآن را خوفنامه و حضرت محمد| را عارفی مسلح و پیامبری قدرتطلب و اقتدارگرا معرفی نموده است. سروش حکومت نبوی را نیز حکومتی خشن و اقتدارگرا دانسته است؛ بنابراین الگوبرداری سیاسی و حکومتی از حکومت نبوی در دنیای امروز را امری خطا و خطرناک میداند که منجر به تشکیل حکومتهای اقتدارگرا و خشن میگردد. مسئله نگارندگان در این تحقیق با سنجش درون دینی و برون دینی این دیدگاه است و روش تحقیق در این پژوهش نیز تحلیلی-انتقادی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که برخی ادعاهای این نظر سست و بیپایه هستند از جمله اینکه؛ سروش تفسیرخاصی از تاریخ یعنی ساختار محمدِ| قدرتطلب و اقتدارگرا را برگزیده و تنها از این دریچه به اسلام تاریخی نگریسته است و همچنین بر خلاف ادعای او، قرآن مجموعهای از بشارتها و انذارها است و آیات بسیاری در آن بر محبت، رحمت و عشق دلالت میکند.
Dr. Abdul Karim Soroush, on the subject of the relationship between religion and power, is of the view that Islam is a violent religion and the God of Islam is a powerful and violent ruler. He has introduced the Qurchr('39')an as a frightening letter and Muhammad as an armed mystic and a power-hungry and authoritarian prophet. Soroush also called the prophetic government a violent and authoritarian government; Thus, according to him to champion the political and governmental imitation of the prophetic government in todaychr('39')s world is a blunder and dangerous, for it would lead to the formation of authoritarian and violent governments. The authors of the paper attempts to examine his account from two intra-religious and extra-religious perspectives. In dealing with this problem, the authors of the research paper have applied analytical-critical method. The research findings show that some of the claims made by Dr. Soroush are weak and baseless, including that; Soroush has chosen a special interpretation of history, that is, the structure of the authoritarian Muhammad, and has looked at historical Islam only through this lens. Moreover, contrary to his claim, the Qurchr('39')an is a collection of good news and warnings, and many verses in it signify love, mercy and affection.
Keywords
Abdul Karim Soroush, Authoritarian Islam, Prophet of Islam, Prophetic Government, Comprehensive Moderate Islam.
خلاصه ماشینی:
هنگامي که از پديدارشناسي سخن ميگوييم؛ گاهي منظور اين است که خودمان داوري درجه اول تاريخي نميکنيم؛ بلکه تنها روايتي مرتبه دوم از داوري تاريخي مسلمانان به دست ميدهيم، براي مثال کاري نداريم که شواهد تاريخي حکم ميدهد که پيامبر دستور ترور شاعر مذمتگو را دادند يا خير؛ بلکه تنها روايتي به دست ميدهيم از اينکه قاطبه مسلمانان در طول تاريخ چنين داوري تاريخي درمورد پيامبر اسلام| داشتهاند؛ اما بدینمعنا سروش پديدارشناسانه سخن نميگويد؛ زيرا خود داورياي در باب تاريخ صدر اسلام دارد و کار او تنها به دست دادن روايتي مرتبه دوم از داوري تاريخي مسلمانها نيست؛ بلکه خود وسط ميدان داوري تاريخي قرار گرفته و پيامبر اسلام را شخصيتي قدرتطلب و اقتدارگرا ميداند که از خشونت هم پرهيز نميکرد.
ک: پورحسن، 1399) باید دانست که براي مشخص شدن چارچوب و روش بحث سروش، ايشان بايد به چند پرسش پاسخ دهد، ازجمله: آيا واقعيت تاريخي در اختيار سروش است يا تفسيري از آن؟ اگر تفسير تاريخ در دست او است، تفسيرهاي تاريخي از اسلام فراوانند، وي کدام تفسير را پذيرفته و براساس چه ملاکي چنین انتخاب نموده است؟ اگر معتقد به کثرتگرايي است، آيا ميتواند تفسيرهاي تاريخي از اسلام را بر دو بخش صحيح و غلط تقسيم کند؟ چرا تفسير خاصي از تاريخ، يعني ساختار محمد| قدرتطلب و اقتدارگرا را انتخاب نموده است و تنها از دريچه یادشده به اسلام تاريخي نگاه کرده است؟ آيا استفاده از ترجمه و تفاسير قرآن در بحث مذکور با ديدگاه رؤياي رسولانه همخواني دارد؟ 3.
(آلعمران / 64) همچنين هنگامي که رسالت نبي مکرم اسلام| جهاني است؛ پس خارج نمودن مشرکان از جزيزةالعرب براي چيست؟ با منطق سروش، اگر پيامبر| قصد دارد دين خود را جهاني کند و همهجا بايد به الگوي او درآيند؛ تنها راه اين است که مشرکان از زمين خارج شوند؛ چون او ميخواهد همه زمين را بگيرد.