چکیده:
حدیث «اثناعشر خلیفه» از جلمه روایات مورد قبول فریقین میباشد که به بحث مهم امامت و خلافت پرداخته است. حدیث بشارت، در مقام بیان تعداد خلفای راستین و حقیقی بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است. نظرات مختلفی در مورد مصادیق این حدیث، از سوی علما مطرح شده است. شیعه بر این باور است که مصادیق راستین حدیث بشارت، امام علی علیه السّلام و یازده نفر از نسل اوست که در تمامی زمانها حضور دارند و زمین هیچ-گاه از وجود خلیفه حقیقی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خالی نیست؛ در مقابل، ابنتیمیه به شدت با این باور شیعه به مخالفت پرداخته و مصادیقی غیر از اهلبیت پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم را بهعنوان خلیفه معرفی کرده است. در این مقاله، با بررسی سندی و دلالی و با روش توصیفی ـ تحلیلی، به این نتیجه رسیدیم که دیدگاه ابنتیمیه در خصوص حدیث بشارت، با اشکالات فراوانی روبرو میباشد و باور حق در تفسیر حدیث، قول شیعه است.
خلاصه ماشینی:
حدیث اثناعشر خلیفه، علاوه بر مشخص کردن تعداد خلفا، دلالت بر وجود این افراد تا قیامت دارد؛ بهگونهای که عزت و سربلندی اسلام منوط به این دوازده خلیفه است؛ بنابر اعتقاد شیعه، جانشینان راستین پیامبر6، امیرالمومنین علی7 و یازده نفر از اولاد ایشان است که در نهایت، به امام مهدی7 ختم میگردد.
وی کوشیده، برای مقابله با دیدگاه شیعه، افراد دیگری را بهعنوان مصادیق این دوازده نفر مشخص نماید که در این امر موفق نبوده است؛ با توجه به مطالب گفته شده، تعیین دوازده خلیفه مورد نظر پیامبر6 که به ضرورت نقلی و تلازم عقلی عزت و اقتدار اسلام را بههمراه دارند و خلافت آنان تا قیامت ادامه دارد، امری لازم و ضروری بهنظر میرسد؛ در رابطه با حدیث اثناعشر خلیفه و تعیین مصادیق این روایت، کتب و مقالاتی نگاشته شده که میتوان به کتاب کفایه الاثرفی النصوص علی الائمه الاثنی عشر، نوشتهی علی بن محمد خزاز قمی که با رویکردی اثباتی، درصدد بیان ضرورت وجود خلیفهی معصوم و منصوب در تمامی زمانها است، اشاره کرد؛ همچنین کتاب ولاية الإمام علي7 في الكتاب والسنة و من حديث النبي يكون لهذه الأُمّة إثناعشر قيّماً، نوشتهی علامه سیدمرتضی عسکری به بیان تفسیر و تبیین حدیث در کتب اهلسنت پرداخته است.
"/> نقل شده است که آشفتگی موجود در قسمت پایانی روایت، سبب شده، نظرات متفاوتی راجع به مصادیق خلفا مطرح گردد؛ برخی از عالمان، به تعیین مصادیق مختلف این روایت پرداختهاند سیوطی، جلالالدین، تاريخ الخلفاء،ص16؛ ابنحجر عسقلانى، احمد، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج13، ص211.