چکیده:
در پژوهش حاضر، ضمن تمرکز بر روند ظهور و توسعه ارگشهر شوشی، ابعاد معینی از حیات شهری جنوب قفقاز سده دوازدهم/هجدهم بررسی میشود. هدف آن است که سهم عوامل محیطی و نیروهای قبایلی در حیات شهری جنوب قفقاز در آستانه تسلط روسیه تزاری بر این حوزه نمایانده شود. به این منظور، نخست سیمای تاریخی حیات شهری در جنوب قفقاز این مقطع بررسی و سپس، با تمرکز بر طایفه جوانشیر و سهم این طایفه در شکلگیری و توسعه ارگشهر شوشی، دلایل انتخاب این ارگشهر به مرکزیت حکومت محلی این خوانین و روند توسعه کالبدی و اجتماعی آن تحلیل و تبیین شده است. این پژوهش با رویکرد تاریخ اجتماعی و در جهت نمایاندن برخی زوایای مغفول از حیات اجتماعی جنوب قفقاز پیش از تسلط روسیه تزاری انجام شده است. دستاورد تحقیق نشان میدهد که الگوی عمومی حاکم بر حیات شهری جنوب قفقاز در دوره یادشده تا حد زیادی تحت تأثیر یک عامل اجتماعی بومی یعنی نیروهای قبایلی تحول یافته است. جلوه معینی از این تأثیرپذیری را میتوان در شکلگیری و توسعه شوشی مشاهده کرد که هم در بُعد کالبدی و هم بافت اجتماعی، به شکل مستقیم با اراده و تدبیر سیاسی یک فرمانروای قبایلی پیوند داشت.
This study aims to throw some lights on certain aspects of pre-modern social life in the south Caucasus. Focusing on Shushi as a typical case, it attempts to explain different characteristics of urban life in 18th century south Caucasus in relation to the political, ecological and social conditions of the region. Central to this study is an attempt to explain the contribution of tribal force to the formation of urban life. Following a general look on the historical background, it traced the process through which a tribal governor established Shushi as his center of power and developed it to become a small town. In the meantime, it surveys the physical as well as social structures of the town as a part of its historical development. Finally, it tries to highlight the role of Russian domination in continuation and development of Shushi's urban life in a modern period. The study shows that Shushi's historical development as a typical case in 18th and early 19th south Caucasia has been directly affected by both internal and external factors.
خلاصه ماشینی:
تاراج و کشتار مردم شماخی که کانون شهری مهمی در جنوب قفقاز دورۀ صفوی و در نیمۀ دوم قرن هفدهم میلادی شاهد رونق چشمگیر یک اقتصاد تجاری با محوریت ابریشم بود، آغاز یک روند فرسایندۀ تاختوتاز و جنگ بود که در قرن دوازدهم هجری/ هجدهم میلادی بنمایههای حیات اجتماعی را در این منطقه فرسود (مرشدلو 1397: 194-197).
این وضعیت بهطور مشخص از نیمۀ قرن مذکور تشدید شد؛ زمانیکه با مرگ نادرشاه (1160 ق/ 1747 م)، اقتدار حکومت مرکزی در ایران تضعیف شد و نیروهای محلی در جنوب قفقاز بهمدت چند دهه فرصت یافتند تا با تسلط بر منابع طبیعی و انسانی پایههای اقتدار محدود خود را استحکام بخشند (Bournoutian 2016b: 23-24).
درکنار اینها، پایگاه اقتدار محلی، که در مرتبۀ نخست مدیون شبکۀ خویشاوندی و مشروعیت سیاسی ناشی از فرمان شاهان ایران بود، درکنار امکانی که این خوانین برای بهرهمندی از منابع محلی داشتند، به آنها امکان داده بود که درمقام نیرویی محوری درجهتدهی حیات اجتماعی جنوب قفقاز ظاهر شوند (مرشدلو 1399: 144-146).
16 طبق گزارشهای محلی تاریخ قراباغ، پناهخان جوانشیر در دورۀ زمامداری خود موفق شد که بر بخشهای ارمنینشین قراباغ موسوم به «خمسه» تسلط یابد و تکاپوی ملیکهای ارمنی برای مقابله با خان مسلمان ازجمله توسلجستن به اراکلی دوم، شاه گرجستان، و ارسال نامههای پیوسته نزد فرمانداران روس قفقاز راهبهجایی نبرد (میرزاجمال جوانشیر 1994: 16-17؛ میرزایوسف قراباغی 1390، 165-166؛ Tsagareli 1891: vol.