چکیده:
در دورۀ ناصرالدین شاه نظام زمینداری متحول گشت و تیول داری رشد فزایندهای پیدا کرد، نتیجه آن خصوصی کردن تیول ها و فروش املاک خالصه دولت به ماکان و سرمایه داران بود که به رشد املاک خصوصی و اربابی انجامید. به نظر می رسد هدف از این اقدام تبدیل مالیات جنس به مالیاتهای نقدی بود که علاوه بر این که مبلغی نقدا عاید پادشاه
میکرد ضمنا نیاز روزافزون دولت به پول نقد را برطرف میساخت و املاک نیز رو به
بهبودی و عمرآن میرفت. علاوه بر این تیولداران که از طبقۀ اشراف و شاهزادگان بودند از
دادن مالیات امتناع میورزیدند و عملا املاک را برای دولت بیبهره میگذاشتند با فروش
این زمینها نیاز مالی دولت تامین میگردید، اما عواقب این امر سبب افول سرمایهگذاری
در بخشهای دیگر و سرازیر شدن سرمایه در زمینداری بود، که در آخر منجر به تشکیل
طبقهای قدرتمند از ملاکین و نهایتا شکاف عمیقی در طبقات جامعه شد و رعیت را بیشازپیش
به زمینداران وابسته کرد.
During the reign of Naser al-Din Shah, the land system became united
and tyranny grew, the result of which was the production and sale
of government property exclusively to the owners and investors of the
budget, which led to the growth of private and lordly property. In my
opinion, the purpose of this financial action was to compensate your
cash tax, which was more than the amount of cash for Eid al-Fitr, which
needed a growing government on a daily basis to eliminate cash and
turn real estate into improvement and development. Only these tyrants,
who according to the class of Ashraf and the princes, used to refuse to
pay taxes and were in fact property that they should try for the government
to sell. These lands need a government that puts pressure on
your government, but this It led to investment in other sectors, which
eventually led to the formation of powerful power from the landlords
and eventually to a deep rift in the social classes, further increasing the
peasantry and making it dependent on the land of resistance.
خلاصه ماشینی:
عـلاوه بـر ايـن تيـول داران کـه از طبقـۀ اشـراف و شـاهزادگان بودنـد از دادن ماليــات امتنــاع مي ورزيدنــد و عمــلا امــلاک را بــراي دولــت بي بهــره مي گذاشــتند بــا فــروش ايـن زمين هـا نيـاز مالـي دولـت تأميـن مي گرديـد، امـا عواقـب ايـن امـر سـبب افـول سـرمايه گذاري در بخش هــاي ديگــر و ســرازير شــدن ســرمايه در زميــن داري بــود، کــه در آخــر منجــر بــه تشــکيل طبقـه اي قدرتمنـد از ملاکيـن و نهايتـا شـکاف عميقـي در طبقـات جامعـه شـد و رعيـت را بيش ازپيـش بـه زميـن داران وابسـته کـرد.
٤. آن کاترين سوينفورد لمبتون ، مالک و زارع در ايران ، ترجمه منوچهر اميري (تهران : مرکز انتشارات علمي و فرهنگي ،١٣٦٢)، ص ٥٧ و٥٨.
٦ امـا باقـدرت گيـري و تشـکيل حکومـت سـلجوقيان بـر سراسـر قلمـرو ايـران در نيمـه اول قـرن پنجـم هجـري ، مـا شـاهد تجميـع قدرت مرکـزي و سـلطنت مورثي هسـتيم و هميـن دورة اســت کــه دســت اندازي هاي گســترده حکومــت مرکــزي بــه امــلاک زراعــي روي مي دهــد و شــاه ســلجوقي بــا تکيــه بــر ديوان ســالاري متمرکــز، به عنــوان مالــک تمامــي زمين هــاي تسخيرشــده ، در رأس هــرم قــدرت قــرار مي گيــرد و درنهايــت بــا بهره گيــري از سيســتم اقطــاع داري ، شــيوه هاي زميــن داري ســلجوقيان در شــکل گســترده آن بــه تکامــل مي رســد.