چکیده:
زیبایی از مهمترین مفاهیمی است که از دیرباز در حوزهی فلسفه و عرفان مورد توجه و مطالعه واقع شده است. یکی از برجستهترین متون ادبی و عرفانی که میتوان برای شناختِ حقیقت زیبایی به آن رجوع کرد، مثنوی معنوی است که مهمترین مبانی زیباییشناسی را در قالب دقیقترین تمثیلات تبیین برساخته است. در این اثر، حکایات متعددی وجود دارد که هر کدام به نوعی نمونه روشنی از زیبایی هنری محسوب میشوند. در این میان، حکایت قلعه ذاتالصور، یکی از مشهورترین حکایات این اثر است. مسألهای که میتوان اینجا مطرح کرد جایگاه مفاهیم عرفانی هنر و زیبایی در این حکایت است. این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر دادههای کتابخانهای، به بررسی این مسأله پرداخته است. یافتههای پژوهش حاکی از این است که داستان قلعهی ذاتالصور یا دژ هوشربا از داستانهای بسیار عمیق و غامض مثنوی است که دریایی از معانی بلند و ملکوتی را در خود دارد. قلعهی ذاتالصور، جهان تجلیات الهی و جلوهگاه صور نورانی و مثالی در قوالب محسوس و مشهود است. این نقوش متعدد و زیبا میتواند از یک سو حجاب و مانع درک حقیقت شوند و سالک را در همین مرحله صورتهای محسوس و زیباییهای عاریتی محدود و متوقف سازند و او را گرفتار سازند و هم میتواند خود به اعتبار مرات و آیت بودندشان دلالت بر زیباییهای حقیقی باشند و موجبات رهایی و رستگاری انسان را فراهم آورند. درک و رؤیت زیبایی حقیقی تنها از طریق رسیدن به معرفت نفس و با چشم سِر ممکن است. چراکه آدمی از طریق حواس ظاهری، تنها عالم محسوسات را درک میکند و از طریق حواس باطنی به دریای حقایق راه مییابد و آن کس که در محدودهی محسوسات ظاهری باقی ماند درک حقیقت امور برایش غیر ممکن شود. از این رو مولانا به گذار از نقوش و زیباییهای فریبنده ظاهر تأکید میکند. اهداف پژوهش: 1. بررسی مفهوم عرفانی هنر و زیبایی در مثنوی معنوی. 2. واکاوی مفاهیم عرفانی هنر و زیبایی در حکایت قلعه ذاتالصور سؤالات پژوهش: 1.مفاهمیم عارفانی هنر و زیبایی چه جایگاهی در مثنوی معنوی مولوی دارد؟ 2. حکایت قلعه ذاتالصور چه تأثیری در انتقال مفاهیم عرفانی هنر و زیبایی دارد؟
Beauty is one of the most important concepts that has long been considered and studied in the field of philosophy and mysticism. One of the most prominent literary and mystical texts that can be referred to in order to perceive the truth of beauty is the Masnavi Manavi of Rumi which beholds the most central foundations of aesthetics in the form of the most accurate allegories. In this literary artwork, there are several anecdotes, each of which is a clear example of artistic beauty. In the meantime, the legend of the Zat-al Sovar Castle is one of the most famous stories of this work. In this research, the place of theological and knowledgeable concepts of art and aesthetics within this story is considered and analyzed. Moreover, the mentioned analysis is accomplished via a descriptive and analytical approach and dependent on library sources. The findings of the research indicate that the story of Zat-al Sovar Castle or the fortress of Hoosh Roba is one of the very deep and perplexing stories of the Masnavi that beholds extraordinary and heavenly denotations. The Zat-al Sovar Castle is the world of divine manifestations and the expression of luminous forms and instances in tangible forms. These numerous and beautiful motifs can, on the one hand, veil and hinder the understanding of the truth, and at this stage restrict and halt the seeker from tangible forms and borrowed beauties, and has to power to indicate true beauties and to provide the means of human liberation and salvation. Understanding true beauty is possible only through attaining self-knowledge and perceiving with the inner eye. For man, through the external senses, perceives only the world of sensations, and through the esoteric senses he enters the sea of truths, and it becomes impossible for one who remains within the limits of the external senses to comprehend the truth of belongings. Hence, Rumi emphasizes the aesthetical features and motifs of appearance. Research aims: 1. A study of the theological concepts of art and beauty in the Masnavi Manavi 2. An analysis of the theological concepts of art and beauty in the Story of the “Zat-al Sovar Castle” Research questions: 1. What is the place of theological concepts of art and beauty in Rumi's Masnavi Manavi? 2. What is the effect of the story of “Zat-al Sovar Castle” in conveying the mystical concepts of art and beauty?
خلاصه ماشینی:
مفاهیم عرفانی هنر و زیبایی در حکایت قلعه ذات الصور یا دژ هوش ربا بر گرفته از مثنوی معنوی مولانا (رجوع شود به تصویر صفحه) در خصوص موضوع این پژوهش تاکنون اثر مستقلی به رشته تحریر در نیامده است.
لیکن از آن جا که مهم --ترین آراء و نظریات مولانا در باب زیبایی شناسی را به صورت مجمل و کامل میتوان از آن استنباط و استخراج کرد و با توجه به شروح و تعابیر بزرگان در باب آن و با در نظر داشتن آن چه تا اکنون پیرامون فلسفه ی زیبایی در عرفان اسلامی تقریر گشت میتوان گفت که: در این داستان شاه نماینده ی عقل کل است که جمله جهان ملک اوست.
از این روست که مولانا در ادامه این قلعه ی پر نقش و نگار می گوید: بهـر دیـده روشنـان یـزدان فـرد*****شش جهت را مظهر آیات کرد تا به هر حیوان و نامی که نگرند***از ریاض حسـن ربـانی چـرند بهر این فـرمـود بـا آن اسپـه او**حـیـث ولـیـتـم فـثـم وجهـه(6/3640-3642) لیکن دریافت و درک حقیقت حسن و وحدت وجود از پس حجاب کثرت مشهود تنها از عهده ی آنان که عاشق و طالب حقیقت هستند و در راه طلب به ظواهر محسوس بسنده نمی کند و از سر غرور و منیت برخاسته، در راه مطلوب خویش فانی گشته اند برمی آید: از قدح گر در عطش آبی خوریـد**در درون آب حـق را نـاظــریــد آن که عاشـق نیست او در آب در**** صورت خود بیند ای صاحب بصر صورت عاشق چو فانی شد در او**پس در آب اکنون که را بیند؟ بگو حسن حق بینند انـدر روی حـور**هم چو در آب، از صنع غیور(6/3643-3646) شهزاده بزرگ نماد روح یا نفس ناطقه است.