چکیده:
در عرصۀ داستانپردازی معاصر، شناخت نوع ادبی یک اثر و ویژگیهای آن، به بررسی عناصر سازندۀ آن داستان منوط شده است. یکی از مهمّترین و تأثیرگذارترین این عناصر، عنصر «فضاسازی» است. بهرهگیریِ مناسب از عنصر فضاسازی، بهویژه در آثار حماسی، اهمّیّت خاصّی دارد؛ زیرا شاعر حماسی از طریق آن میتواند فضای حاکم بر اثر را به خواننده منتقل سازد. در این پژوهش، عوامل مؤثّر در فضاسازی و خلق محتوای حماسی، با تکیه بر داستان «هفتخان اسفندیار» از شاهنامۀ فردوسی بررسی و معرّفی میشود؛ چون با درنظرگرفتن قدرت حکیم طوس در سرودن حماسۀ ملّی ایران، برای شناخت ویژگیهای نوع ادبی حماسی، بررسی داستانهای شاهنامه ضروری به نظر میرسد. فردوسی در هفتخان اسفندیار، با بهرهگیری از عنصر «خرق عادت» در قالب نیروهای آسمانی، عناصر زمینی و طبیعی و امور جادویی؛ فضا و محتوایی متناسب با روح حماسه را خلق کرده است. همچنین نمایش دلاوریهای «اسفندیار» در گذر از هفتخان، به یاریِ «اغراق»، بهعنوان جزء جداییناپذیر حماسه، باعث پررنگشدن فضایِ حماسیِ داستان شده است. در این داستان اغراقها گاه به صورت مستقیم و گاه در قالب تشبیه، استعاره، مفاهیم کنایی و یا در سیاق کلام، به تلقین روح حماسیِ داستان منجر شده و استفادۀ بهجای فردوسی از این آرایهها در کنار خوارق عادات، در ایجاد محتوای حماسی هفتخان اسفندیار نقش بسزایی داشته است.
In the field of contemporary storytelling, recognizing the literary type of a work and its characteristics has been depended on assessing the constructive components of that story. One of the most important and influential components among them is "space-making." Proper use of the space-making is very importance, especially in epic works. This is because the epic poet can convey the dominant atmosphere of the work to the reader. This study is going to examine and identify influential factors in space construction and epic content creation based on the story of "Haft khan Esfandiyar" from Ferdowsi's Shahnameh. With considering the power of Hakim Toos in composing the national epic of Iran, analyzing stories of Shahnameh is necessary in understanding the characteristics of the epic literary genre. In Haft khan Esfandiyar, Ferdowsi has created a space and content appropriate to the spirit of the epic by using the element of " the transgression of habits" in the form of celestial forces, natural elements and magical affairs. Moreover, show the heroism of Esfandiyar in passing through of Haft khan, with the help of exaggeration, as an inseparable part of the epic, has highlighted the epic atmosphere of the story. In this story, sometimes exaggerations directly and sometimes in the form of similes, metaphors, or irony concepts or in the context, led to the indoctrination of the epic spirit of the story and the proper use of these arrays by Ferdowsi, with transgression of habits, has played a significant role in creating the epic content of Haft khan Esfandiyar.
خلاصه ماشینی:
با توجّه به اهمّيّت و اثرگذاري منظومۀ حماسي فردوسي در تاريخ ادبيّات ايران ، در اين پژوهش تلاش ميشود اهمّيّت نقش عنصر داستانيِ فضاسازي در هماهنگ ساختن محتواي متناسب اثر با نوع ادبي انتخاب شده براي اثر تبيين شود و عوامل ايجادکنندة فضاي حماسي، يعني خوارق عادات و اغراق ها در داستان هفت خان اسفنديار از شاهنامه و تأثير اين عوامل در به وجودآمدن محتواي حماسي داستان معرّفي شود.
بررسي اشعار حماسي و داستان هاي شاهنامه بر مبناي ساخت آن ها و هفت خان هاي اسفنديار و رستم ، بيسابقه نيست و پژوهشگران در کتاب ها و مقالات متعدّدي به معرّفي آثار حماسي و ويژگيهاي آن پرداخته اند؛ براي مثال ، در کتاب هاي حماسه سرايي در ايران (١٣٣٣) از صفا، انواع ادبي (١٣٨١) از شميسا، ترجمه و نگارش کتاب حماسه ؛ پديده شناسي تطبيقي شعر پهلواني (١٣٨٦) از خالقي مطلق و در مقالۀ «انواع ادبي و شعر فارسي» (١٣٥٢) از شفيعيکدکني که در آن براي شعر حماسي چهار زمينۀ داستاني، قهرماني، ملّي و خرق عادت برشمرده شده (١٣٥٢: ١٠٧-١٠٥)، همچنين در مقالۀ «حماسه » (١٣٩٤) از شايگان فر، چاپ شده در دائرة المعارف بزرگ اسلامي، شعر حماسي ، برخي از خصايص آن و ويژگيهاي شاهنامۀ فردوسي معرّفي و بررسي شده است .
با استناد به هفت خان اسفنديار، به عنوان يکي از جذّاب ترين داستان هاي شاهنامه ، ميتوان حماسۀ ملّي ايران را نمايانگر کمال قدرت داستان پردازي حکيم طوس دانست ؛ زيرا فردوسي با تأکيد بر عناصر خرق عادت و بن مايه هاي تکرارشونده در حماسه و با وقوف بر نقش اغراق در شعر حماسي و با به کاربردن تشبيه هاي حماسي، توانسته است در اثر خود فضايي را ترسيم سازد که روح حماسيِ حاکم بر آن را به مخاطب القا کند.