چکیده:
دلبستگی به مکان و حس تعلق دارای رابطه نزدیک و تنگاتنگ هستند که افراد نسبت به مکان دارند. این رابطه که از آن بهعنوان رابطه عاطفی نیز تلقی میشود، با خاطرات، تجربیات اشخاص مرتبط است. دلبستگی عمل جمعی را تسهیل کرده، مشارکت را افزایش داده و مشوق سرمایهگذاری است. همچنین فرصت مناسبی جهت رشد و توسعه اجتماعی مکانها را فراهم میسازد. در حقیقت دلبستگی عامل تمایز مکانها نسبت به همدیگر است. ازاینرو هدف از انجام این پژوهش، سنجش دلبستگی و در فضاهای مسکونی میباشد. روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی بوده که جامعه آماری، ساکنان مجتمعهای مسکونی نصر، آسمان، رشدی است که حجم نمونه آن بر اساس فرمول کوکران 200 نفر به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری بین مولفههای موردمطالعه وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که متغیر کالبدی تنها متغیری بوده است که توانسته است تنها به صورت مستقیم بر دلبستگی تاثیر بگذارد، در حالی که متغیرهای اجتماعی و فرهنگی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم بر متغیر دلبستگی تاثیر گذاشتهاند که در این بین بیشترین تاثیرات غیر مستقیم را متغیر فرهنگی داشته است.
Attachment to place and sense of belonging are closely related to the place people have. This relationship, which is also considered as an emotional relationship, is related to the memories, experiences of individuals. It facilitates collective action attachment, increases participation, and encourages investment. It also provides a good opportunity for the growth and social development of places. In fact, attachment is the factor that distinguishes places from each other. Therefore, the purpose of this study is to measure attachment in residential spaces. The research method of the present study is descriptive-analytical that the statistical population is the residents of Nasr, Aseman, Rushdi residential complexes whose sample size is obtained based on Cochran's formula of 200 people. The results indicate that there is a significant relationship between the studied components at 95% confidence level. The results also show that the physical variable was the only variable that could only directly affect the attachment, while social and cultural variables directly and indirectly affected the attachment variable, among which The most indirect effects were cultural variables.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش هـاي اخيـر سـنجش کيفيـت محـيط سـکونتي ، يکـي از مؤلفـه هايي کـه بـه آن پرداختــه مي شــود، ســنجش دل بســتگي بــه مکــان ســکونت اســت (٢٠٠٦, Bonaiuto et al)، کــه نشــان دهنده اهميت اين موضـوع در ارزيـابي محيط هـاي سـکونتي اسـت .
هدف از انجـام ايـن پـژوهش ، امکان سـنجي مؤلفـه هاي فضـاهاي مسـکوني بـا رويکـرد توسـعه ميباشـد کـه در آن از متغيرهاي اجتماعي ، کالبدي و فرهنگي استفاده شده است ادبيات پژوهش مکان و فضا در معماري و شهرسازي فضاي انسان -ساخت ، شبکه اي پيچيده از روابط متنـوعي اسـت کـه نـه تنهـا بـين افـراد بـا همـديگر، بلکـه بـين افـراد و مکان هـا نيـز رخ ميدهـد(پرتوي، ١٣٨٨).
دل بستگي به مکان ابعاد مختلف دلبستگي بـه مکـان بـه طـور کلـي در تعريـف ابعـاد دلبسـتگي بـه مکـان دو ديـدگاه غالـب زيـر وجـود دارد الف – ديدگاه اول : در اين ديدگاه زماني به يک موضـوع دلبسـتگي پيـدا مـي کنـد کـه از يـک طـرف بتوانـد نيازهـا و انتظـارات خـود را پاسـخ دهـد کـه شـامل بعـد عملکـرد دلبسـتگي بـه مکـان اسـت ( ٢٠١٠ ,Scannell and Gifford).
عـاملي قـوي در تصـميم فـرد بـراي ماندن در آن مکان اسـت حـس مثبـت از ارتباطـات اجتمـاعي، دنيـايي بـراي فـرد خلـق مـي نمايـد کـه دل کنـدن از آن ، وي را د چار تشويش مي کند(٢٠٠٠ ,Fried) ٢-عوامل کالبدي نقش بعد کالبـدي مکـان بـر دلبسـتگي بـه مکـان اشـاره مسـتقيم دارد بـه وجـود تسـهيلات و خـدمات ، نـوع سـازمان دهي، نحوه دسترسي، ترکيب هندسي و تزئينات و نهايتاً به رضايتمندي از مکان منجر مي شود .
)يافته هاي تحقيق در اين پژوهش ١٥ مولفه در قالب ٣ متغير (کالبدي ، اجتماعي و فرهنگي ) استفاده گرديده است .
جدول ٥- سطح دلبستگي در مجتمع هاي مسکوني مورد مطالعه (به تصویر صفحه مراجعه شود.