چکیده:
ترور سردار شهید قاسم سلیمانی به دستور مستقیم رییس جمهور آمریکا، موضوع قانونی بودن این ترور از منظر مقررات حقوق بینالملل و حقوق داخلی آمریکا را در محافل حقوقی مطرح کرد. رژیم اسراییل و دولت آمریکا با دستاویز مبارزه با تروریسم، مفهومی حقوقی با عنوان «قتل هدفمند» را ابداع نموده و کسانی را که به زعم آنها تروریست و در واقع، مخالف آنها بوده را ترور کردهاند. در این مقاله، از رهگذر مطالعه تطبیقی، نهاد قتل هدفمند از منظر قواعد و مقررات حقوق بینالملل و حقوق داخلی ایالات متحده آمریکا بررسی شده است. در حقوق داخلی آمریکا، به موجب دستور اجرایی شماره 12333، ترور ممنوع است. در دو دهه اخیر، قتل هدفمند اعضای القاعده و طالبان بر اساس قوانین خاص کنگره انجام شده و ترور سردار سلیمانی فاقد مجوز خاص کنگره در استفاده از نیروی نظامی علیه ایران بوده است. همچنین نظر به اینکه، سردار سلیمانی از فرماندهان نظامی دولت ایران بوده و میان دولتهای ایران و آمریکا، مخاصمه مسلحانه وجود ندارد، این ترور هدفمند، با مقررات حقوق بینالملل از جمله قواعد حقوق بینالملل بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه، مغایر است.
The assassination of Martyr Qassem Soleimani, by order of the President of the United States, raised the issue of the legality of the assassination in terms of international law and the US domestic legal system in legal circles. The Israeli and US governments have coined the concept of "Targeted Killing" with the pretext of combating terrorism and have assassinated those who they believed to be terrorists and in fact opposed them. In this article, through a comparative study, the institution of targeted killing is examined from the standpoint of international law and US domestic law. In US domestic law, assassination is prohibited by Executive Order 12333. In the recent two decades, targeted killings of al-Qaeda and Taliban members have been carried out under specific congressional rules, and the assassination of General Soleimani has not been authorized by Congress to use force against Iran. Furthermore, owing to the fact that General Soleimani was one of the military commanders of the Iranian government and there is no armed conflict between the governments of Iran and the United States, this targeted assassination is contrary to international law, including international human rights law and international humanitarian law.
خلاصه ماشینی:
محور اول ،این است که آیا می توان عملیات قتل سردار سلیمانی را در چارچوب دستور اجرایی رییس جمهور آمریکا مبنی بر منع ترور مخالفان دولت آمریکا، نامشروع دانست یا خیر؟ محور دوم آن است که آیا بر اساس آنچه ادعا می شود که سردار سلیمانی تهدیدی قریب الوقوع و فوری برای جان نظامیان آمریکایی در عراق ایجاد کرده است ، ترور وی را می توان توجیه کرد یا خیر؟ و نهایتاً محور سوم آن است که آیا ترور سردار سلیمانی مغایر حقوق پذیرفته شده بشری مانند رعایت قاعده دادرسی عادلانه و ممنوعیت قتل فراقضایی که در نظام حقوق داخلی آمریکا نیز پذیرفته شده است می باشد یا خیر؟ ٢-١.
توجیه ترور سردار سلیمانی بر اساس تهدید قریـب الوقوع و فـوری بـرای جـان نظامیـان آمریکایی گروهی از حقوقدانان آمریکایی معتقدند که مبنای دیگری نیز در قانون داخلی ایالات متحده آمریکا جهت توجیه صدور دستور ترور هدفمند توسط رییس جمهور آمریکا وجود دارد، مثلاً «براردلی » و «گولد اسمیت » بر این اعتقادند که اگر تهدید قریب الوقوعی ناشی از حمله مسلحانه علیه مردم آمریکا از سوی تروریستها وجود داشته باشد، رییس جمهور می تواند از «قانون اقدام مخفی »٨ جهت مقابله با آن تهدید استفاده کند ( Bradley and ٢٠١١١١٥,Goldsmith).
زیرا ترور مقامات عالیرتبه دیگر کشورها از جمله ترور سردار سلیمانی می توانست از سوی دولت ایران به عنوان اقدامی تجاوزکارانه محسوب شده و واکنش نظامی آن دولت را به دنبال داشته باشد، حال این سوال مطرح می گردد که آیا ترامپ رییس جمهور آمریکا از اختیار لازم برای صدور دستور ترور که می توانست مقدمه جنگ با ایران باشد،برخوردار بوده است یا خیر؟ تذکر این مطلب ضروری است که مطابق بند (٨) از اصل اول قانون اساسی آمریکا، حق اعلان جنگ ١٠بر عهده کنگره است .