چکیده:
این مقاله در تلاش است تا نشان دهد که چگونه دیدگاه سیاست آلمانی در مجادلات روشنفکری معاصر ایران، به ویژه منظومۀ فکری جواد طباطبایی چشماندازی را برای تبیین پروبلماتیک ایران یا به عبارتی، بحران هویت ایرانی با استفاده از ابزارهای نظری و مفهومی پدید میآورد. بر این اساس، مقاله در پی پاسخ به این سوال است که چگونه دانش سیاست آلمانی در الگوی نظری طباطبایی برای اندیشیدن به آنچه او "پروبلماتیک ایران" مینامد مورد استفاده قرار گرفته است؟ نوشتار حاضر بر این مدعاست که دانش سیاست آلمانی از هگل تا اشمیت اندیشهای مبتنی بر حل بحران هویت بر پایۀ ساخت دولت ملی و در عین حال ارائه راهکاری برای برون رفت از بحرانها بوده است. بر اساس چنین نگرشی، جواد طباطبایی با تعمیم تجربۀ آلمان قرن نوزدهم و بیستم به شرایط کنونی ایران، بحران هویت ایرانی را ناشی از نقصان در فهم از ایران و ناکارآمدی ایدئولوژیهای روشنفکری در این زمینه تلقی کرده و حل این بحران را در گرو ظهور دولت ملی پایدار میداند. در فلسفه سیاست طباطبایی، پروبلماتیک ایران با تاسی از اندیشۀ آلمانی در قالب دو گزارۀ اصلی ایرانشهری و ضرورت تاسیس دانشگاه ملی تبیین شده است. بر این اساس، ابتدا به اختصار در این باب سخن خواهیم گفت که اندیشۀ آلمانی چگونه فربه شده و آن گاه در ادامه به ماهیت چنین تاثیرپذیری اشاره میشود. از منظر روششناختی، نوشتار حاضر در چارچوب هرمنوتیک اسکینر و با رویکردی انتقادی و هنجاری تدوین شده است.
This article seeks to show how the viewpoint of German politics in contemporary Iranian intellectual controversies, in particular the intellectual system of Javad Tabatabai, provides a perspective for Iran's problematic explanation, or in other words, the crisis of Iranian identity using theoretical and conceptual tools. Accordingly, the paper seeks to answer the question of how the knowledge of German politics has been used in Tabatabai's theoretical model to think of what he calls "Iranian problematic". The present paper argues that the knowledge of German politics from Hegel to Schmit was based on an idea of identity crisis based on the construction of a national state and at the same time providing a solution to the crisis. Based on such an approach, Javad Tabatabai, with a generalization of the 19th and 20th century German experience to present-day Iran, views the crisis of Iranian identity as a failure to understand Iran and the inadequacy of intellectual ideologies in this regard and to resolve this crisis at the expense of national –stable state. In Tabatabai's philosophy of politics, Iran's problematics is explained by German thought in the form of two main propositions of the Iranian city and the necessity of establishing a national university. On this basis, we will first briefly discuss how German thought faded and then referred to the nature of such influence. methodological point of view, the present paper has been complied Skinner's hermeneutical conceptual possibilities with a critical and normative approach.
خلاصه ماشینی:
براین اساس ، مقالۀ حاضر در پی پاسـخ گـویی بـه ایـن پرسـش اساسـی اسـت کـه «چگونه نظریۀ سیاست هویت آلمانی در طرح فکری طباطبایی برای اندیشیدن بـه آنچـه او «پروبلماتیک ایران » مینامد، به کار رفته است ؟» ایـن پـژوهش بـر آن اسـت کـه نشـان دهد، حل بحران هویت و خودآگاهی ملی، در گرو ظهور دولتِ پایـدار، امـا بـا ابتنـا بـر تاریخ و سنتی ملی از طریق اقتباس میـراث فکـری بـه دسـت آمـده از کاربسـت اندیشـۀ ایرانشهری و برپایه آن ، تولید دانش نظری دربارۀ هویت ایرانیـاسلامی از طریق تأسـیس دانشگاه ملی مبتنیبر منافع و مصالح عالی به واسطۀ بازخوانی سنت و تداوم میان قـدیم و جدید است ؛ ازاین رو، خط فکری پژوهش حاضر، تنها بر نوعی از دانش سیاسـی آلمـانی از هگل تا اشمیت مبتنی است که قصـد دارد بـه پیونـد میـان نظریـۀ سیاسـت هویـت و خودآگاهی ملی در الگوی نظری جواد طباطبایی اشاره ای داشته باشد.
به طور خلاصه میتوان گفت ، در دورۀ نوزایش ایـران اسـلامی، تکوین آگاهی ملی، در گسست با وضع پیشین و با تکوین اندیشۀ ایرانی و سرشـت روح حماسی امکان پذیر شد، اما هدف طباطبایی از رجوع بـه عصـر زریـن فرهنـگ ١٢٢ ایرانی، استفاده از ظرفیت های پویا و زندۀ نوعی سنت ایرانی به منظور ساخت دولـت ملی و حل بحران یکپارچگی سیاسی در ایران کنونی است ؛ ازاین رو، در سازۀ فکری خود برای برون رفت از پروبلماتیک ایران ، بـر گـزاره هـای تأسیسـی سـنت اندیشـۀ ایرانشهری دست میگذارد تا بتواند به بحران هویت ملی پاسخی درخـور بدهـد.