چکیده:
یکی از بارزترین مظاهر فرهنگ عامه اقوام ایرانی، اشعار محلی است که به زبان و گویش محلی سروده می شوند. منظومه بلند نوستالژیک، گونه نوپدیدی از شعر محلی است که نشانه های آن از نیمه دوم قرن اخیر، در اقوام مختلف ایرانی مشاهده می شود. این منظومه ها که عمدتا روزگار ماقبل تجدد عصر پهلوی را بازتاب می دهند، نمایشگر غم غربت و نوستالژی گرایی شاعران محلی و به تبع آن اقوام ایرانی اند. در مقاله حاضر، وجوه نوستالژی گرایی در ۴۰ منظومه برجسته محلی بررسی شده است. واکاوی این منظومه ها نشان می دهد که بازگشت به کودکی و بازگشت به طبیعت، برجسته ترین وجوه نوستالژی گرایی در این اشعار است و شاعران محلی می کوشند از طریق اشاره به جغرافیای بومی، آداب و رسوم، بازی ها، ابزارها، اشخاص و اماکن نوستالژیک، خاطره جمعی مردم خویش را بیدار کنند و بر حفظ مولفه های هویت بومی تاکید ورزند. برخی دیگر از وجوه نوستالژی گرایی نظیر اسطوره گرایی و شکایت از روزگار، با فراوانی کم تر در این منظومه ها بازتاب یافته اند. بازنمایی عناصر فرهنگ عامه اقوام ایرانی در این پژوهش نشان می دهد که این مولفه ها، با وجود تنوع و تفاوت، دارای جنبه های مشترک بسیاری هستند.
One of the distinctive aspects of Iranian local cultures is the local poems that are composed and sung in the local dialect. Even though they are different from formal literature, these poems are well known among tribes. Long and nostalgic poems are a new phenomenon in local poetry which emerged in the second half of the 19th century in different Iranian tribes. These poems, which mostly reflect the pre-modern age of Pahlavi, are indicators of nostalgia and sad loneliness among local poets and Iranian tribes. In this article, the nostalgic aspects of 40 recognized poems are analyzed. This analysis shows that the return to infancy or nature is the major feature of nostalgia in such poems, and the local poets try to revive the collective memories of the tribe and their local identity by pinpointing the environment, cultures, games, tools, people, and places. Other aspects of nostalgia such as mythology or complaints of life are reflected relatively less in these poems. The representation of the aspects of Iranian local culture in this research demonstrates that these components, regardless of being different, have numerous similarities as well.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي وجوه نوستالژي گرايي در منظومه هاي محلي معاصر احمد حاجبي١، نجمه دري ٢ (دريافت :٢٧/ ١١/ ١٣٩٨ پذيرش : ٢٤/ ١٢/ ١٣٩٨) چکيده يکي از بارزترين مظاهر فرهنگ عامۀ اقوام ايراني، اشعار محلي است که به زبان و گويش محلي سروده ميشوند.
واکاوي اين منظومه ها نشان ميدهد که بازگشت به کودکي و بازگشت به طبيعت ، برجسته ترين وجوه نوستالژيگرايي در اين اشعار است و شاعران محلي ميکوشند از طريق اشاره به جغرافياي بومي، آداب و رسوم ، بازيها، ابزارها، اشخاص و اماکن نوستالژيک ، خاطرة جمعي مردم خويش را بيدار کنند و بر حفظ مؤلفه هاي هويت بومي تأکيد ورزند.
براي مثال ، تيمور قهرمان (١٣٩٤: ١٣، ٢٢، ٢٣، ٢٦، ٢٨) در منظومۀ «جنت آباد» از رسوم مربوط به عيد نوروز مانند پلوي شب عيد و هديه دادن نيم تنه و ارسيهاي نو، رسم ده يک که به سبب آن از هر ١٠ گوسفند تازه متولدشده ، يک گوسفند سهم چوپان ميشد، رسم هم شير کردن ( فروش يک جاي شير چند خانواده )، شب نشينيهاي زمستاني اقوام ، آيين هاي مذهبي ماه محرم و رمضان ، نقالي شبانۀ معرکه گيران و رقص محلي چوب بازي ياد کرده است .
در ١٤ منظومه از ٤٠ منظومۀ محلي، شاعر جزئي از طبيعت ميشود و با يکي از عناصر طبيعت ـ کوه ـ به درددل مينشيند و در جست وجوي اصل خويش و رسيدن از کثرت دنياي مدرن به وحدتي اندام وار با جان جهان است ؛ پيرلرستان (کوه دنا)، تخت خان ( کوه تخت خان )، حيدربابا (کوه حيدربابا)، گلستان سهند(کوه سهند)، ملاداغيناسلام (کوه ملاداغي)، نغمه هاي برزکوه (برزکوه )، هفت کيني سلام (کوه هفت چشمه ) و ايريمنگ سئزه لره ( کوه بش قارداش ) از جملۀ اين منظومه ها هستند.