چکیده:
در جامعه شهری خانواده عبارت است از زن و شوهر و فرزندان، هرکدام از اعضای خانواده در مقابل دیگری وظایف و مسئولیت هائی دارند که انجام آنها باعث دوام و استمرار این نهاد می شود. در جامعه دوره قاجار، زنان شهری نسبت به زنان روستائی محدودیت های اجتماعی بیشتری داشتند، لیکن از نیمه های این دوره، مطالب فراوانی درباره ضرورت تغییر جایگاه زن به مثابه کانون نهاد خانواده مطرح شد. برای این منظور مفهومی جدید از تدبیر منزل ارائه گردید که طبق آن، مدیریت خانواده برعهده زن بود. در همین راستا تعاریف نوینی از مفاهیم مادری و همسری شکل گرفت که نقش مهمی در تحولات آتی حقوق بانوان برعهده داشت. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و با استناد به برخی مطبوعات دوره مشروطه به بعد، تلاش می کند عوامل این تحول را مورد بحث قرار دهد. پرسش اصلی مقاله این است که چه عوامل محیطی در ارائه تعریفی نوین از خانواده اثر داشت و مفهوم تدبیر منزل چه معنی جدیدی یافت؟ فرضیه مقاله حاضر این است که عرف و عادت بود که مانع از حضور جدی زنان در عرصه های مدنی می شد، با ارائه تعاریف نوین از وظایف نهاد خانواده و ارائه مفهومی جدید از تدبیر منزل، این عرف و عادت تا حدی به حاشیه رانده شد.
خلاصه ماشینی:
براساس این مقالات، زن دیگر موجودی ضعیف نبود که درجهدوم بهحساب آید، هرچند طبق عرف و عادات زمانه، برخی از خود زنان تحصیلکرده خویشتن را «ضعیفه»، «حقیره»، یا «کمینه» خطاب میکردند که میتوان بیشتر آنها را تعارفات مرسوم اجتماعی جامعة شهری آن زمان و بازتاب فرهنگ مسلط بهشمار آورد.
مقالة حاضر به این مهم میپردازد که عوامل سیاسی و اجتماعی مؤثر در تحول نهاد خانواده چه بود و چه تعریف نوینی از جایگاه فرهنگی و اجتماعی زنان در جامعة شهری مشروطه به بعد ارائه شد، چگونه مفهوم تدبیر منزل در این دوره معنایی مطابق با جایگاه جدید زنان پیدا کرد و این تحول معنایی چه نقشی در فرایند فعالیتهای بعدی زنان ایفا کرد.
این امر میتواند از اختلافات فرهنگی راویان با جامعة شهری ایران ناشی شده باشد، زیرا زنان شهرنشین ایرانی در دورة پیش از مشروطه عمدتاً به حقوق شرعی و عرفی خود وقوف نداشتند، اما بعید بهنظر میرسد که زندگی آنها با روایات سفرنامهنویسان اروپایی منطبق باشد.
تأکید بر نهاد خانواده نشان میداد فعالان حقوق بانوان و افرادی که خواهان ارتقای جایگاه آنان بودند، به سنن و فرهنگ مسلط بیاعتنا نبودند، بلکه معتقد بودند شأن و جایگاه زن در سلسلهمراتب خانوادگی بیش از آن است که طبق عرف و عادات به مردم آموخته شده بود.
بهعبارتی، تلاش میشد تا بحث حقوق بانوان با تعریفی نوین از مبانی فرهنگی مسلط ارائه شود؛ یعنی تعاریف «نو» از درون آموزههای «کهن» استخراج و نشان داده شود که میتوان از درون همان فرهنگ هم اصولی برای ارتقای جایگاه زنان پیدا کرد.