چکیده:
آتش از دیرباز در باور ایرانیان نقشی مرکزی و کلیدی داشته است. آتش قبله و مرکز نیایشگاههای آنها و نام روحانیت و پرستشگاههای ایرانیان در پیوند با نام آتش بوده و افروخته ماندن همیشگی آن بهمعنی پیروزی همیشگی ایرانیان بر اهریمن پلید بهشمار میرفته است. در حافظۀ تاریخی هیچ ملّتی اهمیّت کشف آتش و نقش کلیدی آن در پیدایش تمدّن، همچون ملّت ایران باقی نمانده است.
علیرغم اهمیّت بیش از حد آتش در مراسم و باورهای ما، فقط یک اسطوره از چگونگی کشف آتش بهدست ما رسیده است. این روایت یکتا در شاهنامه در بخش هوشنگ، پادشاه پیشدادی قرار گرفته است. یگانگی این روایت با توجّه به نابودی انبوه منابع کتبی و شفاهی فرهنگی ما در طول تاریخ، ارزش وجودی آن را صد چندان میکند، بهخصوص که در اکثر نسخههای معتبر شاهنامه نیز این روایت آمده است. مقایسۀ این روایت با روایت یونانی کشف آتش، بهخوبی تفاوت فکری این دو ملّت و در واقع نیکاندیشی ذاتی ایرانیان را نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
در حافظۀ تاریخی هیچ ملّتی اهمیّت کشف آتش و نقش کلیدی آن در پیدایش تمدّن، همچون ملّت ایران باقی نمانده است.
در میان بسیاری از ادیان و فرق، آتش در مناسک دینی به نوعی نقش دارد، امّا هیچ ملّتی در جهان همچون ایرانیان آتش را محور و در کانون مراسم و مناسک دینی خود قرار نداده است.
برای ملّت کهن ایران که آتش، محورِ مرکزی باورها و مراسم دینی اوست، فقدان منابع متعدد در این مورد میتواند ناشی از همین نابودی منابع کتبی و شفاهی ما باشد.
ملّت کهن و اصیلی همچون ملّت ایران که آتش در قلب باورها و آیینها و مناسک آن جای داشته است، غیر ممکن است که اسطورۀ کشف آتش نداشته باشد.
4 ـ در اسطورۀ یونانی کشف آتش،خبری از ستایش و تقدّس و سپندینگی آتش نیست، امّا در اسطورۀ ایرانی در شاهنامه انسانها به شکرگزاری از خداوند میپردازند و شروع به نیایش میکنند و آن را قبلۀ خود قرار میدهند، بهعلاوه بهطور ضمنی به آداب این پرستش و ستایش آتش، بهصورت چرخیدن گرد آن اشارهای میشود.
شب آمد برافروخت آتش چو کوه همان شاه در گرد او با گروه جج بهطورکلّی، بر خلاف اسطورههای بسیاری از ملل که در آنها دستاوردهای تمدّن بشری به خدایان نسبت داده میشود، در شاهنامه این دستاوردها از جمله خانهسازی، اهلی کردن حیوانات، کشاورزی، روشهای آبیاری و استخراج آهن از سنگ و بهخصوص کشف آتش به انسانهای بزرگ، به خصوص پادشاهان منسوب شده است.