چکیده:
مفهوم سعادت به لحاظ نظری و عملی بیانگر بالاترین کمالی است که هر فرد انسانی میتواند آن را برای خویش ترسیم کند. این مفهوم، هرچند از نظر کاربرد مشترک به نظر میرسد، به لحاظ تعیین مصادیق متفاوت است و ازاینرو، از نظر تاریخی همواره مورد اقبال متفکران و صاحبنظران قرار گرفته است. ابنسینا با تعریف سعادت بهعنوان مطلوب بالذات در مقابل مطلوب غیربالذات و غایت بالذات در مقابل غایت غیربالذات یا لغیره، با ظرافت خاصی سعادت را به دو لحاظ تقسیم میکند: نخست سعادت در قیاس با قوای مختلف نفس؛ و دیگری سـعادت در ارتبـاط بـا خـود انسان که در هر دو مورد، معرفت یافتن به سعادت و عمل بر اساس آن، طریق دستیابی به آن محسوب میشود؛ هرچند نصیحتپذیری را همواره بهعنوان یکی از اصول اصلی تعلیم و تربیت مورد تصدیق قرار میدهد. رسالة ارزشمند ظفرنامه بهعنوان یک رسالة ادبی تعلیمی که منشوری از نصایح طرق سعادتمند شدن بهشمار میرود، به بررسی و نصیحت دربارة سعادت فردی در سه حیطة جسمانی، نفسانی و عقلانی میپردازد و در نهایت آن را بهمعنای آرامش یافتن در این سه حیطه مورد توجه قرار میدهد. مقایسة وجه فردی سعادت در تفکر ابنسینا و رسالة ظفرنامه، بیانگر این مهم است که هم در تلقی ابنسینا و هم نصایح ظفرنامه سعادت غایت نهایی برای هر کس و کسب فضایل راه رسیدن به آن محسوب میشود.
Theoretically and practically, the concept of happiness represents the greatest
perfection which every human being can manage to achieve. Although it seems
to be applied univocally, it differs in terms of its denotations, and, historically, it
has always been the special concern of thinkers and clear sighted people. Ibn
Sina defines happiness as something desired for itself in contrast with desired
not for non itself and essential goal in contrast with non-essential goal or
excreta and divide it into two kinds: happiness measured one's own different
faculties and happiness which has to do with the everyman in either of which
recognizing happiness and acting according to it is regarded as the way to
achieving it, though he always testifies acceptance of good counsel as the key
principle of education. Zafarnama's valuable treatise is a literary and
information one, which constitutes a charter of good counsels ways about
becoming happy. It presents a review and advices on personal happiness
including three areas: physical, sensual, and intellectual, and then he comes to
the conclusion that tranquility and peace are found in these three areas. The
comparison between the concepts of personal happiness in Ibn Sina's thought
and the treatise of Zafarnah indicates that happiness, according to Ibn Sina and
Zafarnah's good counsels, the ultimate aim of every one and it is means of
virtuous behavior that this aim can be achieved.
خلاصه ماشینی:
ابنسینا با تعریف سعادت بهعنوان مطلوب بالذات در مقابل مطلوب غیربالذات و غایت بالذات در مقابل غایت غیربالذات یا لغیره، با ظرافت خاصی سعادت را به دو لحاظ تقسیم میكند: نخست سعادت در قیاس با قوای مختلف نفس؛ و دیگری سـعادت در ارتبـاط بـا خـود انسان که در هر دو مورد، معرفت یافتن به سعادت و عمل بر اساس آن، طریق دستیابی به آن محسوب میشود؛ هرچند نصیحتپذیری را همواره بهعنوان یکی از اصول اصلی تعلیم و تربیت مورد تصدیق قرار میدهد.
مقایسة وجه فردی سعادت در تفکر ابنسینا و رسالة ظفرنامه، بیانگر این مهم است که هم در تلقی ابنسینا و هم نصایح ظفرنامه سعادت غایت نهایی برای هر کس و کسب فضایل راه رسیدن به آن محسوب میشود.
همچنین ایشان در رسالة تحفه پس از تأکید و توجه به قوة ناطقه بهعنوان یکی از قوای اصلی نفس انسانی، بیان میدارد که افعالی از این قوه حاصل اتصال به وجود و فیض الهی است؛ چراکه تمامی کمالات موجودات از جانب حق تبارک و تعالی است و اگر نفس انسانی در علم و معرفت کامل باشد، سرانجام ناجی و رستگار خواهد شد (ابنسینا، 1340، ص 42-46).
نویسنده در این اثر، همچون طبیبی حکیم، تندرستی را از دو جهت مدنظر قرار میدهد: از یک سو، سلامت جسم یا تندرستی را از اجزا گوشزد میکند؛ و از سوی دیگر، توصیة لازم را برای تحصیل چنین گوهری معرفی مینماید و دراینباره بیان میكند: تندرستی در کنار ایمنی و توانگری یکی از سه چیزی است که اگر فرد آنها را داشته باشد، همه چیز را دارا میشود (متن اصلی: 1).