چکیده:
رویکرد نشانهشناسی فرهنگی با آشکارسازی فرایند شکلگیری معنا و مشخص کردن ارزشها و هنجارها در متن توسط لوتمان (1922ـ1993م) پایهگذاری شد. این رویکرد با تمرکز بر نحوۀ تعامل سپهرهای نشانهای مختلف، امکان جدیدی را در بررسی رخدادهای فرهنگی فراهم کرد تا نحوِۀ تولید متن در یک سپهر نشانهای روشن شود. متون اسطورهای ـ دینی بهعنوان یکی از منابع برجستۀ فرهنگی، بستری مناسب برای بهکارگیری نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی است. در پژوهش حاضر، از این الگو در متن اسطورهای ـ دینی اوستا استفاده شده تا با انتخاب شخصیت جمشید، به نحوۀ مشروعیتزدایی از آیین مهرپرستی و مشروعیتزایی و چگونگی تولید معنا در آیین زرتشتی پرداخته شود. در این دیدگاه، جمشید در دوگانه تقابلی (خود و دیگری)، تکوینیافتۀ ایزدشاه آیین مهری است که با کمرنگ شدن اندیشههای ودایی و توسعۀ سپهر نشانهای زرتشتی، شخصیت گناهکاری گرفته است. در این مقاله، گناهکاری جمشید از طریقِ بررسی ورود وی به سپهر نشانهای جدید، با سازوکار جذب و طرد فرهنگ دیگری و تولید متن و تثبیت فرهنگ خودی (زرتشتی) تحلیل شده است.
The approach of cultural semiotics to the analysis of texts in their unique semiosphere seeks to reveal the process of forming meaning and identifying values and norms in the context that under some circumstances are supported or suppressed. In this research, through the semiotic patterns of culture in Jamshid myth, the process of delegitimizing of pre-Zoroastrianism on one hand and legitimizing of Zoroastrianism on othe other hand, is investigated. From a cultural semiotics point of view, Jamshid, in his dual confrontation of self and otherness, is a development of the pre-Zoroastrian gods. As theVedic ideas starts fading and by the advent of Mazdysena monotheism, jamshid was denigrating who became a sinful man. This function is a mechanism for the inclusion and exclusion of another (pre-Zoroastrian) culture in its own (Zoroastrian) culture. Finally, the conclusion of this study suggests that since myth is ideologically a servant of the ruling system that emerges, as time passes, by sociocultural develpoment may varies or may accepted as truth.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، گناهکاري جمشيد از طريق بررسي ورود وي به سپهر نشانه اي جديد، با سازوکار جذب و طرد فرهنگ ديگري و توليد متن و تثبيت فرهنگ خودي (زرتشتي) تحليل شده است .
ماهيت گناهان منسوب به جمشيد در فرهنگ زرتشتي ٣ (رجوع شود به تصوير صفحه) با توجه به آشفتگي و ناهمسازي متون در ماهيت گناه جمشيد، الگوي لوتمان برگزيده شد تا با خوانشي جديد از اين اسطوره ، نشان داده شود که نظام نشانه اي زرتشتي چه مفاهيم تازه اي را به اسطورة جمشيد تحميل کرده است و چگونه سبب شده که يک رفتار يا کنش از فرهنگ ديگري به عنوان گناه در فرهنگ خودي تعريف شود.
با توجه به اين بررسيها، پژوهشي که از منظر نشانه شناسي فرهنگي به تحليل و بررسي شخصيت هاي اسطوره اي ايراني بپردازد، يافت نشد؛ بنابراين از نظريۀ لوتمان براي بازنگري در مفهوم و چگونگي گناه جمشيد استفاده شد.
چنان که در قسمت بيان مسئله گفته شد، در اين مقاله ، تفسير ايدئولوژي قدرت حاکم درمورد جمشيد بررسي شده تا نشان داده شود چگونه سپهر زرتشت با تبيين گناه جمشيد و حاکم کردن اهوره مزدا ميان خود و جمشيد، او را به عنوان ديگري درمقابل خود قرار داده است .
در اين پژوهش ، تقابل زرتشت با سپهر نشانه اي آيين مهر و جمشيد به عنوان نمادي از آن مورد توجه است (بهار، ١٣٩١: ٢١٦ـ٢٣١) که دلايل اين نمادسازي در ادامه بررسي شده است .