چکیده:
«بی نشان» تخلص زنی است که از او نسخۀ خطی دیوان شعری در دست است؛ این نسخه با شمارۀ 1102 در کتابخانۀ ملی پاریس نگهداری میشود و تصویری صحافی شده از آن برای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهیه شده و با شمارۀ 190 در آنجا موجود است. اشعار دیوان بی نشان بالغ بر1587 بیت شامل 216 غزل و 15 رباعی و یک قطعه است. «بی نشان» که به احتمال بسیار زیاد در قرن نهم ه.ق میزیسته از شاعران بزرگ پیش از خود مانند عطار نیشابوری، مولوی، سعدی و حافظ تاثیر پذیرفته و غزلهای او از نظر ساختاری ، بیشتر متاثر از شعر حافظ است. «بی نشان» زبانی بسیار ساده و بی تکلف دارد و از کلمات کهن به ندرت استفاده کرده است. شعر او در وزنهای پرکاربرد و معروف سروده شده است. شاعر، قافیه سنج نیست و از قافیه ها و ردیفهای بسیار ساده استفاده کرده است. خوش آوایی درونی شعر او بیشتر به دلیل جناسهای آن است و تشبیه و استعاره در شعرش بیشتر از صور خیال دیگر به کار رفته است. افکار مذهبی مانند توحید، نبوت، امامت و معاد به صراحت در شعر «بی نشان» مطرح شده و عشق او به پیامبر اسلام نمود ویژه ای دارد. گمان نزدیک به یقین ما این است که «بی نشان» به دلیل داشتن افکار عرفانی از شهرت گریزان بوده و نمیخواسته از او نام و نشانی بماند. در این پژوهش سبک شعری شاعر در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بررسی شده است.
Bineshan" is a Poem penultimate of woman that the manuscript of her poems is available; this edition is maintained at No. 1102 at the National Library of Paris, and a pictorial representation for the Institute for Humanities and Cultural Studies is available with number 190.
Poems of the Bainshan is 1587 couplets, containing 216
lyric poems and 15 quatrains and one piece.
"Bineshan"most likely in the nineteenth century has been influenced by the great poets before her such as Attar, Neyshabouri, Maulvi, Sa'di and Hafiz, and hir lyrics are more structurally influenced by Hafez's poetry.
"Bineshan" is a very simple, unobtrusive language, and rarely uses ancient words. Her poem is written in popular and famous weights. The poet is not rhyming and has used very simple rhymes and rows. The inner bliss of the poem "Bineshan" is mostly due to its punishments, and the likeness, metaphor and inspiration in her poem are more than the other imagination. Religious thoughts such as monotheism, prophethood, imamate and resurrection are explicitly expressed in the poet's poetry, and her love for the Prophet of Islam is particularly distinct. It is almost certain that "Bineshan" is out of fame due to its mystical thoughts and did not want to name it.
In this research, the style of poetry "Bineshan" has been studied in three levels of linguistic, literary and intellectual.
خلاصه ماشینی:
ج ) موسیقی درونی(موسیقی شعر و فنون بلاغت و صناعات ادبی ): خوش آوایی درونی شعر بینشان بیشتر به دلیل جناسهای آن است مانند: - جناس تام : شاها ز گنج حسن زکاتی به مـا بده میمیرم از برات براتی به ما بده (همان ، غزل ٢٠٦) - جناس ناقص افزایشی: بی رخت تاریک شد چشم جهان بینم کنون مردمی کن از کـرم بنشین به جای مردمک (همان ، غزل ١٨١) - جناس ناقص حرکتی: باز از هــوای روی تو روید گــل از گلم بعد از وفات اگر گذری بر مــزار ما (همان ، غزل ١٢) دلم ز دردی دردش چنین برفت از هوش نه مستی از می انگور و تاب معجون است (همان ، غزل ٨٩) ٣-١-٢- لغوی الف ) اصطلاحات بازیها: بینشان فقط از اصطلاحات بازی شطرنج یاد میکند: تا عرصه چه بازی کند ای شـاه دگربار باری من دلسوخته را کرد رخــت مات ( همان ، غزل ٥٩) با تو ای شــاه راســت میبازیم رخ به رخ مینهیم و مــات خوش است ( همان ، غزل ٥٧) گرعشق بازی با رخش ای دل در اول راست رو کزکج رویدرپیش شـه دیدم که فرزین کشته شد ( همان ، غزل ١٦٠) ب ) کاربرد کهن کلمات : در سـر بازار ما اشکسـتگان را میخرند یــار از فرط کــرم اول دل ما را شکست ( همان ، غزل ٣٤) آنک ازو پیدا شود جمعیت خلق جهــان بینشان خســته دل زآشفتگان موی اوست ( همان ، غزل ٧٢) دردمند عشـق را هرکس نمیداند عــلاج در سـر بــازار مـا جــز درد را نبود رواج ( همان ، غزل ٩٥) سر فرو نارد به گردون مفلس کوتاه دست زانکه در روز ازل او را رسید از عشـق تاج ( همان ، غزل ٩٥) بر لعل لؤلؤ میکشد آن دم که یارم خوی کند چون دانه دانه از عرق بر روی گلگون افکند (همان ، غزل ١٣٨) ٣-١-٣- نحوی الف ) دو حرف اضافه برای یک متمم : چو وصف آن دهان و لـفظ گوهر بار میگویم کلامـم میکند در گوش در نظم نظامی را (همان ، غزل ١٤) ب ) می پیش از نون نفی در فعل مضارع : دیده دریا شد و دل غرقه به خون جگرست میندانم زکجــا جویمت ای در خوشـاب (همان ، غزل ٢٣) ترک مستی دل ز من بستد به عیاری و رفت میندانم کیست بر چشمت گمانم میرود (همان ، غزل ١٠١) ج ) همه به جای همۀ( مانند سبک خراسانی در این دیوان «همۀ» نداریم ) : هر کجا در همه آفاق غـم و حزنی هست اثر جان من بیدل غمگــین باشد (همان ، غزل ١٢٥) ٣-٢- سطح ادبی ٣-٢-١- صور خیال بینشان در بهره گیری از صور خیال افراط نمیکند و حوزة تصویرهای شاعرانۀ او از نظر عناصر اصلی(مجاز، کنایه ، تشبیه و استعاره ) همان حوزة شعر شاعران معروف پیشین ، بخصوص حافظ است .