چکیده:
بررسی داستان معصوم اول، اثر هوشنگ گلشیری با روش تحقیق ساختاری، با استفاده از آرای روایی ژنت در مؤلفهی زمان نشان داد نقل رخدادها در متن روایی تفاوت اندکی با سطح داستانی دارد. متن جز در سه رخداد زمانپریشی چندانی ندارد و دارای نظم تقویمی است. برد زمانپریشی به سمت گذشتهی نزدیک و در چند مورد به سمت گذشتهی دور، دامنهی زمانپریشی مشمول بر زمان اندکی است. متن برخوردار از شتاب مثبت است. بسامدها از نوع مفرد، مکرر و بازگو است. در مولفهی وجه، نویسنده برای استفاده از فاصله، از گفتار مستقیم، گفتار غیر مستقیم، گفتار غیر مستقیم آزاد و سخن روایتشده بهرهبرده است. راوی برخوردار از نقشهای ارتباطی، گواهیدهنده و ایدئولوژیک میباشد. کانونهای صفر، کانون درونی از انواع ثابت، متغییر و چندگانه و کانون خارجی مطابق طبقهبندی ژنت در روایت موجود است. در مؤلفهی صدا، مؤلف، در روایت درون داستانی از نوع اول شخص، منِ ضمنی، منِ عینی و منِ قهرمان و همچنین دوم شخص و در روایت برون داستانی از دانای کل نمایشی بهرهبرده است
Concerning the time component in the review of the story indicated that the quality of the events narrated in the text is slightly different from the fictional level and the text except in three phenomena have no other time disparity and it is in chronological order. This time disparity is toward immediate past and in some cases is toward distant past and scope of the disparity is also subject to the short period of time. Time allocated in the narrative text comparing to time spent for the events in the story is shorter and the text has a positive acceleration. The Frequencies are singular, repeated and echoed. The narrator enjoys the communicative, approval and ideological roles.. Considering the voice component, the author applied the first person, implicit I, objective I, I champion and also second-person in the narration within the story and in telling the story he has used the omniscient dramatic narration.
خلاصه ماشینی:
بررسي داستان کوتاه معصوم اول اثر هوشنگ گلشيري بر اساس مؤلفه هاي روايت شناسي ساختارگراي ژرار ژنت * پروانه عادلزاده عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، تبريز، ايران ** مهدي دريائي دانشجوي دکتراي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، تبريز، ايران *** کامران پاشايي فخري عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، تبريز، ايران (تاريخ دريافت : ٩٥/٠٤/٣١، تاريخ تصويب : ٩٦/٠١/١٨، تاريخ چاپ : دي ١٣٩٨) چکيده بررسي داستان معصوم اول، اثر هوشنگ گلشيري با روش تحقيق ساختاري، با استفاده از آراي روايي ژنت در مؤلفة زمان نشان داد نقل رخدادها در متن روايي تفاوت اندکي با سطح داستاني دارد.
وگرنه چرا زن رشيد و بالغ بعد از اينکه با سرکه و کاهگل به هوشش آوردند تا چشمش به حسني افتاد، جيغ کشيد و باز پس افتاد؟ حالا خواهي گفت ، مگر نمي شد با يک لگد حسني را بيندازند و راحت بشوند؟ اما مگر يادت نيست که خيلي جاها کدويي ، کله خري ، چيزي را مي گذارند سر يک تکه چوب ، يا اگر تازه بذر پاشيده باشند و آلبالوها رنگ گرفته باشد چند تا بچه را مي فرستند صحرا تا هوار بکشند يا سنگ بپرانند؟ پرنده ها مگر مي گذارند تخم ريشه بدواند و نيش بزند و برگ و بار پيدا کند؟» (گلشيري ، ١٣٨٢: ١٨٨١٨٩).