چکیده:
شاخصهای فرهنگی هر سرزمین و نمونههای آن یکی از عناصر مهم ادبیات و بهویژه شعر بهشمار میرود. به تعبیر دیگر مطالعة چنین عناصری در حوزة ادبیات تحقیقی در بنمایهها و درونمایههای ملت و تاریخ آنها در زمینههای گوناگون میباشد که در جای خود از اهمیت ویژهای برخوردار است به طوری که پرده از از اندیشه، باور و فرهنگ حاکم بر دوران برمیدارد. حال اگر این موارد با بیان و تعبیر زیبای شاعرانه همراه شود میتواند به ما در تقویت و نگهداری چنین پشتوانههای با ارزشی کمک شایانی کند. عارف قزوینی از جمله شاعران ردیف اول شعر مشروطیت است که در زمینهی شعر و ترانههای ملی و میهنی به عنوان شاعر ممتاز دوران خود شناخته میشود. در این مقاله نگارنده برآن است که ریشههای فرهنگ و تمدن ایرانی را در سرودههای عارف در زمینههای ایراندوستی، زبان، تاریخ، اساطیر و دیگر شاخصهای فرهنگی مورد کندوکاو قرار دهد و این برداشت حاصل میشود که او به دنبال یافتن ایرانی بر اساس الگوهای وطنی بود.. هر یک از این بخشها اجزای مهم و سازندة ملیت و هویت هر کشوری را تشکیل میدهند؛ به گونهای که باحذف هر یک، یکی از پایههای ملی نیز از بین خواهد رفت.
خلاصه ماشینی:
در واقع سرایش اشعار ملی و میهنی زمانی در اندیشۀ او نضج میگیرد که به قول خودش «از هر ده هزار ایرانی یک تن نمیدانست وطن یعنی چه ؟» (سپانلو، ١٣٩٠: ٢٩٥) میدانیم که «صدای اصلی مشروطیت ، بیشتر یا میهن پرستی است یا انتقاد اجتماعی» (شفیعیکدکنی، ١٣٨٣: ٣٤) که هدف آن برانگیختن احساسات ملی و میهنی است و او نیز چون دیگر شاعران آن دوره شعر را وسیله ای برای بیان افکار سیاسی و اجتماعی و تهییج مردم میداند و آن را چون حربه ای برای انتقاد از معایب و مفاسد ملی به کار میبرد و به نوعی شعر را با چاشنی تعابیر و لحن حماسی و رزمی میآراید.
همان گونه که انسان های نخستین در پی کشف حقایق هستی بودند و در این رهگذر به اساطیر حیات بخشیدند، شاعر نیز به دنبال رازهای جهان پیرامون خویش و جان دادن به آن در قالب کلمات است تا به اسطوره های همیشگی بشر چون آزادی، عدالت و حقیقت لباس واقعیت بپوشاند» (رشیدیان ، ١٣٧٠: ١٨) و در پرتو چنین بینشی است که همواره شاعران به فراخور اندیشه و نگاه و موضوع شعری خویش از این سفرۀ گستردۀ فرهنگی بهره ها برده اند و میبرند و با این چینش تاریخی «فرهنگ آدمیان را از دوردست ها به زمان ما میآورند و افکار بلند و منطق گستردۀ مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما میگذارند» (هینلز، ١٣٨٧: ٩) عارف قزوینی از شاعرانی است که با توجه به حساس بودن دورۀ مشروطه ، اساطیر و شخصیت های اسطوره ای در شعرش جایگاهی استوار دارند و محملی برای تصویرسازی و بیان دغدغه های ذهنی و آرمانی سازگار با روحیۀ حاکم بر دورۀ اوست و در واقع او هویت ایران و ایرانیان را معطوف به آن ها و شناختشان میداند.