چکیده:
نقد نو در طی سالهای 1930-1940 در آمریکا شکل گرفت. در این نوع نقد، منتقد سعی دارد به اثر همچون یک پدیده مستقل از تاریخ و زندگی شاعر بنگرد. برای نیل به این مقصود خود اثر را در کانون توجه قرار میدهد و میکوشد با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکههای ارتباطی عناصر سازنده آن را دریابد. بر همین مبنا به مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت انداموار و... توجه ویژه دارد. این مقاله در پی آن است تا شعر "قاصدک" مهدی اخوانثالث را از دریچه نقد نو مورد واکاوی قرار دهد و ضمن شرح و توضیح برخی کلیدواژههای این نقد و جستجوی آنها در اثر، به شناختی دقیقتر از این شعر دست یابد. به همین منظور طبق روش کار منتقدان نو، ابتدا تنش حاکم بر شعر پیگیری و شرح شده است و سپس نسبت تمام اجزای شعر با تنش و موضوع اثر موردتوجه قرارگرفته است. در سایه این پژوهش، مخاطب، هم با برخی بنیانهای نظری نقد نو آشنا خواهد شد و هم نمونهای عملی از این نقد را پیش چشم خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
برخی از مهم ترین مفاهیم آن در مورد ماهیت و اهمیت شواهد موجود متن را – استفاده از نمونه های مشخص عینی موجود در خود متن برای اعتبار بخشیدن به تفسیرهای خویش – امروزه اکثر منتقدان ادبی، صرف نظر از مسلک نظری ایشان ، برای تأیید قرائت های خود از ادبیات به کار می - گیرند» (تایسن ،١٣٩٢: ٢٠٥) بر این اساس ، برای درک صحیحی از آثار ادبی پرداختن به نقد و نظریه های ادبی امری ضروری است .
لیس تایسن در کتاب نظریه - های نقد ادبی معاصر، در فصل مربوط به نقد نو، ابتدا کلیدواژه های نقد نو را از قبیل "خود متن "، "متناقض نما"، "آیرونی"، "ابهام " و "تنش "، شرح میکند و سپس آن ها را در نقد شعری به نام "دختری در درون است "، سرودۀ لوسیل کلیفتن جستجو میکند و آشکار می - سازد که تمام عناصر شکلی شعر در درون مایه اش نقش دارند و اثر دارای وحدتی اندام وار است (نک .
جان پک و مارتین کویل در کتاب روش مطالعۀ ادبیات و نقدنویسی، به شرح دقیقی از روشی گام به گام برای تحلیل متن پرداخته اند و ضمن بیان مبانی نقد، یادآور میشوند که برای نقد باید ابتدا در پی تنش شعر، سپس موضوع آن و به دنبال این دو سراغ درون مایۀ اثر رفت و تمام اجزاء اثر را در نسبت با موضوع سنجید.
برای یافتن موضوع شعر موردبحث ، ابتدا باید به دو نکته توجه شود، یکی این که راوی یا گویندۀ دراماتیک شعر، با قاصدک چه میگوید و دیگر این که قاصد تجربه های تلخ با دل چه میگوید.