چکیده:
هنجارگریزی مؤثرترین شگرد برای برجستگی زبان و آشناییزدایی در شعر است که همواره، دغدغه شاعران بوده است. این شگرد در شعری که با عنوان «موج نو» مطرح میشود و احمدرضا احمدی بهعنوان برجستهترین شاعر این جریان در اشعارش بهصورت گسترده، رویکردی هنجارگریزانه دارد، اساس رویکرد شاعر را تشکیل میدهد. این جستار، در پی پاسخ به این سؤال است که احمدی چگونه و در چه حوزههایی و به چه اشکالی به هنجارگریزی دست زده است. بررسیهای بهعملآمده، نشانگر این موضوع است که احمدرضا احمدی در اشعارش از انواع هنجارگریزی بهره برده است. یکی از انواع هنجارگریزیها در شعر او، هنجارگریزی نحوی است. هنجارگریزی زمانی یا باستانگرایی نیز در اشعارش بسامد بالایی دارد که شاعر هم در حوزه فعل و هم در حوزه واژگان، از آن بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی بهصورت گسترده و در هیأت آرایههای تشبیه، تشخیص، حسامیزی و تصاویر پارادوکسی در اشعار او نمود دارد. افزون بر این، او در حوزههای نوشتار، سبک، واژگان و آوا نیز به هنجارگریزی دست زده است. این پژوهش درنهایت به این نتیجه رسیده است که هنجارگریزی، اساس رویکرد شاعر را تشکیل داده که خود جریان تازهای از شعر را رقم میزند.
خلاصه ماشینی:
ایــن تحــولات ، در حــوزۀ ادبیــات ، باعــث پدیــد آمــدن شــعر مــوج نــو شــد کــه احمدرضــا احمدی مبدع و بنیان گذار این نوع شعر بود (شیری، ١٣٨٦: ٣٨) اشــعار احمدرضــا احمــدی بــا انتقــاد و مخالفــت سرســختانه برخــی از ادیبــان آن روزگار روبه رو شد (٢)، اما به نظر مـیرسـید کـه شـعر مـوج نـو، راه خـود را پیـدا کـرده است ؛ بسیاری از جوانان پرشـور و مشـتاق شـاعری بـه سـمت سـرودن ایـن نـوع شـعر کشــیده شــدند و بــه تعبیــری زیــر علــم آن ســینه زدنــد.
ایــن پژوهش بـر آن اسـت کـه اشـعار احمدرضـا احمـدی را براسـاس نظریـه آشـناییزدایـی فرمالیســت هــا مــورد تحلیــل و بررســی قــرار داده و بــه ایــن پرســش کــه احمدرضــا احمدی در شعرش ، در چه حوزه هایی و به چـه شـکل هـایی، دسـت بـه هنجـار گریـزی زده است ، پاسخ دهد.
٢) آوردن «را» در معنی «به » - دریـا را کمــک کنیـد/ تــا از پلــه هـا بــه خانــه مـا بیایــد (احمــدی، ١٣٧٢: ١٦٨)/ گاهی با دشنه ای که همـراه مـا بـود/ دیـوار را زخـم زدیـم (احمـدی، ١٣٨٠: ٥٥)/ کودکـان در کنـار سـبدهای سـیب سـرخ / اسـبان را شـبنم مـیدادنـد (احمـدی، ١٣٨٦: ٧٠)/ خانـه مرا/ نگاه کن / کـه چگونـه در فصـل آب مـیشـود (همـان : ٢٢٧- ٢٢٨)/ پـس بیـا/ مـا را از این حریق و باد/ به خانه بـر/ بـه هـر خانـه ای ببـری/ مـا تـرا دشـنام نخـواهیم داد/ فقط خانه در زمین باشد (احمدی، ١٣٨٧: ١٢١) پ .