چکیده:
جریان غالب نخبگان ایرانی در عصر پهلوی به نقد دین میپرداختند و هدفشان زدودن آن از پیکره فرهنگ و هویت ایرانی بود. استدلال پدیدآورندگان این آثار این بود که مقولهی دین سبب عقبماندگی و مانع ترقی شده است. در مقابل، چندین سال بعد نگاهی واقع بینانهتر به عناصر این پیکره در میان روشنفکران و ادیبان شکل گرفت. اما تاکنون نوع نگرش ادبا به مسائل فرهنگ برخلاف نگاه روشنفکران به این موضوع مورد تحقیق جدی قرار نگرفتهاست. از اینرو، این پژوهش درصدد است دیدگاه عباس زریاب خویی (م. 1373ش) را به عنوان یک نمایندهی شاخص از این گروه نسبت به مقولهی فرهنگ مورد کنکاش قرار دهد. بدین خاطر، این پژوهش به دنبال آن است که با روش توصیفی و تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که فرهنگ ایرانی، اجزا و معضلات آن چه تعریف و ویژگیهایی در تفکر زریاب دارد و او تحت تاثیر چه فضای اندیشگانی چنین محدوده و ویژگیهایی را برای این اجزا درنظرمیگرفت؟
نتایج نشان میدهد رویکرد زریاب به مقولهی فرهنگ متاثر از گروه ادبا و دانشگاهیانی که به آن تعلق داشت، رویکردی ایرانی-اسلامی میباشد که در تضاد با نگاه ناسیونالیستهای رمانتیک است. در اندیشهی خویی، مهمترین معضل فرهنگ ایرانی عصرش همان بزرگترین عیب فرهنگ مغربزمین یعنی غلبهی دلبستگیهای مادی میباشد. او راه برونرفت از این مشکل را اعادهی دین و باروهای معنوی و تقویت مبانی فرهنگ ویژهی ملت ایران میداند.
خلاصه ماشینی:
پاسخها و واکنشهای این گفتارها به مسائل زمانۀ خویش یکسان نبود و طیف وسیعی از پذیرش کامل فرهنگ و تمدن غربی (تجدد) تا تأکید بر انترناسیونالیسم اسلامی را در زمانهای مختلف شامل میشد (برای نمونه، بنگرید به احمدی 1383: 73 - 88؛ اکبری 1384: 285 - 290).
یکی از این شخصیتهای ماندگار عرصۀ ادب و تاریخ زریاب خویی است که دیدگاههای نوینی را در زمینۀ فرهنگ و اجزای آن مطرح کرد.
شیفتگی به علم، حافظۀ فوقالعاده، جامعیت در علوم سنتی و مدرن، بیعلاقگی به درگیری در مسائل سیاسی، و تلفیق علم با مکارم اخلاق محوریترین ابعاد شخصیتی زریاب است که در دیدگان تمام خاطرهمندان، دوستان، و همکاران زریاب ثبت شده است (برای آگاهی بیشتر از ویژگیهای شخصیتی وی، بنگرید به تفضلی 1370: 7 – 8؛ عظیمی 1387: 35 - 42؛ «یادنامهای برای دکتر» 1394: 21 - 22) این ابعاد و همچنین نوع فعالیتهای علمی و انجمنها و مؤسساتی که زریاب عضو یا همکار آنها بود و گروه دوستان و همصحبتان وی نظرگاه و وجوه اصلی دغدغۀ زریاب را بازتاب میدهد.
این توجه درکنار بیعلاقگی سیاسی زریاب نمایانگر شباهت تفکر وی با ادبای سنتگرایی است که در راه نجات ایران به تقدم اصلاحات فرهنگی اعتقاد راسخ داشتند (برای اطلاعات بیشتر، بنگرید به اکبری 1384: 141-142، 155).
4. مبانی و اجزای میراث فرهنگی در اندیشۀ زریاب خویی دیدگاه عباس زریاب ذیل رویکرد فرهنگ ایرانی ـ اسلامی قرار میگیرد.
اجزای این میراث در آثار او به دین، ملیت، زبان و ادب فارسی، تاریخ، و موضع او دربرابر معضلات فرهنگ ایرانی و تقابل آن با غرب قابلتقسیمبندی است.