چکیده:
مسئله اصلاحات ارضی که در اواخر دهه 1330 و اوایل ده 1340 ه. ش به دنبال فشار روز افزون آمریکا بر حکومت پهلوی مطرح شده و به مرحله اجرا در آمد بخش آغازین از مفاد انقلاب سفیدی بود که به علت بیگانگی با شرایط اقتصادی و اجتماعی روز و ناکارآمدیش با مخالفت شدید احزاب و گروه های سیاسی مواجه شد.گروه های سیاسی مختلف من جمله احزاب چپ، ملیون، احزاب مذهبی و روحانیون مبارز هر یک به نحوی به مخالفت با اصلاحات شاه برخواستند و در راستای این مخالفت رویکرد های متفاوتی برای مبارزه با این اصلاحات اتخاذ کردند. از آنجایی که احزاب و فعالیت های سیاسی آنها همواره مورد اهمیت بوده و منجر به رقم خوردن تغییرات بسزایی در طول تاریخ است. لذا در پژوهش حاضر برآنیم تا ضمن بررسی اصلاحات ارضی رژیم پهلوی به موضع گیری احزاب چپ ،ملی و مذهبی در قبال این سیاست های اصلاحات ارضی بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
جبهه گیری احزاب و گروههای سیاسی در مقابل اصلاحات اصول انقلاب سفید در ظاهر اصول خوبی به نظر میرسید؛ ولی، از آنجا که این اصول توسط آمریکا طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب و جهان سوم توصیه شده بود و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامه ریزی شده بود، حاوی جنبه های ضدمذهبی بوده و به دلیل تامین منافع بیگانگان، استقلال کشور را خدشه دار و امنیت و منافع ملی ایران را نقض میکرد.
بـا این وجود در چنین فضای متصلبی که از هر سو تنگناهای فراوانی در مسیر پیدایی و شـکوفایی یک جنبش سیاسی - دینی وجود داشـت ، تـاثیر انکارناپـذیر تشـکل های سیاسـی -مـذهبی بـر رخدادها و تحولات تاریخی وقت سزاوار تحسین است (زرشناس، ١٣٨٣) یکی از احزاب مذهبی که به طور جدی به مخالفت با اصلاحات ارضی و اصول انقلاب سفید پرداخت هیئت مدرسین بود.
با تحولات آغاز دهه ١٣٤٠ در ایران که در راستای سیاست های کنـدی و 126 مشاوران اقتصادی او صورت گرفته بود و فضای باز سیاسی در کشور، حزب توده نیـز در مواضـع خود نسبت به رژیم شاه تعدیل به وجود آورد.
نتیجه گیری بررسی تاثیر احزاب سیاسی بر روند کارایی اصلاحات ارضی و عملکرد دولت نشـان مـیدهـد مخالفت نیروهای ملی و مذهبی با اصول انقلاب سفید منجر به مخالفت مردم و آمادگی شـرایط برای وقوع قیام علیه رژیم شاه در ١٥ خرداد ١٣٤٢ شـد.