چکیده:
نقد دولت و نخبگان حاکم بخش مهمی از حیات سیاسی تودهها را تشکیل میدهد؛ اما کنش سیاسی فرودستان در عصر پیشامشروطه، به جز موارد نادر شورش و بلوا، در فرهنگ عامیانۀ آنها بازتاب یافته است. در این میان، ترانه از متداولترین قالبهای ادبی فرهنگ عامیانه بود. تودهها مجبور بودند برای مصون ماندن از تعرض ماموران دولت، اعتراض یا دیدگاه سیاسی خود را با استتارهای ساده یا پیچیده در سطح جامعه مطرح کنند. ظرفیتهای شفاهی فرهنگ عامیانه امکان استتار ساده را در اختیار آنها میگذاشت و در استتار پیچیده، با بهره بردن از تمثیل و رمز، ترانههایی را میآفریدند که امکان دو خوانش سیاسی و بیضرر از آنها وجود داشت. این پژوهش تلاش میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد که ترانههای عامیانۀ سیاسی در عصر پیشامشروطه در دوران قاجاریه چه درونمایههایی داشتند و استتار این مضمونها در ترانهها با استفاده از چه روشهایی انجام میشد؟ فرض پژوهش این است که درونمایۀ این ترانهها بیشتر بر نفی عناصر سازندۀ «نمایش عمومی دولت» استوار بود. همچنین تهدید پوشیدۀ دولت و دادخواهی از مضامین دیگر این ترانهها بودند. تودهها برای استتار این درونمایهها از شیوههایی همچون تلطیف تهدیدها، وارونگی نمادین، یادبود فرمانروای نیکسرشت و شاهدوستی سادهلوحانه بهره میبردند. چهارچوب مفهومی پژوهش نظریۀ «روایتهای نهانی» جیمز سی. اسکات است.
خلاصه ماشینی:
اين پرسش پژوهش اين است که در عصر پيشا مشروطه ، در دوران قاجاريه ، ترانه هاي عاميانه سياسي دربردارنده چه مضاميني بودند و استتار اين مضامين در ترانه ها با بهره بردن از چه شيوه هايي انجام ميشد؟ فرض ما اين است که چون زمامداران قاجاريه در يک «نمايش عمومي» تصويري از خود ارائه ميکردند که روايتگر سيادت ذاتي آنها بر مردم ، پايبنديشان به شريعت ، اقتدارشان در ايجاد امنيت و کاميابيشان در آباداني و استقرار عدالت در کشور بود؛ مردم نيز با رصد دائمي زندگي سياسي و شخصي آنها مصاديقي را از حياتشان مييافتند که تک تک اين ادعاها را نفي ميکرد.
او در جريان صورت بندي نظريه اش ، دوره هايي از مقاومت فرودستان را توضيح ميدهد که به دور از بلوا و شورش ، سعي ميکنند زمامداران را نقد کرده و با بهره بردن از قالب هاي فرهنگي و مضامين دوپهلو انتقاد خود را منتشر کنند يا تلاش حکومت را براي تعرض بيشتر به منافع آنها عقيم بگذارند.
در مجموع ميتوان نظريۀ اسکات را در توضيح حيات سياسي توده ها در جدول زير خلاصه کرد: دادخواهي شورش و بلوا خشونت بار آشکار تظلم شاه دوستي ساده لوحانه صلح جويانه گفتگوي ايدئولوژيک تلطيف کنش سياسي تهديد پوشيده وارونگي نمادين فرودستان راه اندازي کاروان شادي نفي اقتدار دولت استتار شده نفي اجماع اجزاي دولت (روايت هاي نفي نمايش نفي ايدئولوژيک نهاني) عمومي نفي آباداني و عدالت دولت تکريم مخالفان نفي سيادت ذاتي ارباب قدرت ١.