چکیده:
روایتشناسی دانشی نظاممند است که یکی از شاخههای اصلی ساختارگرایی به شمار میآید و با رویکردی تحلیلی و روشمند به تبیین متون ادبی میپردازد. روایتشناسی به مدد نظریهها و الگوهای ادبیِ روایتمند به بطن متون ادبی نفوذ میکند و با بررسی لایههای درونی و پنهانی آن، معانی و مفاهیم بدیعِ ارزندهای را آشکار میسازد. یکی از این نظریههای روایتمند، نظریۀ روایتشناسی گِرِماس میباشد که دستور زبان واحدی دارد و دارای الگویی ساختارمند، جهانشمول، انعطافپذیر و ارزشمند است و با قابلیّت انطباقی که با تمام متون روایی دارد، بدون چون و چرا میتوان در تحلیل درونمایۀ اینگونه متون به نتایج بنیادینی دست یافت. هدف اصلی این مقاله آن است که در یک نگاه کلّی، روساخت و ژرفساخت غنیِ داستانِ «داشآکل» صادق هدایت را با ژرفنگری از منظر روایتشناختی، بر مبنای نظریۀ گِرِماس مورد بررسی قرار دهد تا با توجّه به زنجیرۀ همپیوندی آن، خیزش و در همتنیدگی عناصر و اجزای سازندۀ آن که نقش اساسی و بیبدیلی در خلق این داستان روایی دارند، برای فهم و درک عمیق مخاطب به بهترین شیوۀ ممکن نمایانده شود.
خلاصه ماشینی:
تحليل کلي ساختار روايي روساخت و ژرف ساخت داستان «داش آکل » صادق هدايت بر مبناي الگوي کنشگر گرماس دانشجوي دکتري گروه زبان و ادبيات فارسي ، واحد تربت حيدريه ، دانشگاه آزاد ااسحلاممدي ،حتسريبن ت پوحريدسرريکه ا،راييزراين • چکيده روايت شناسي دانشي نظام مند است که يکي از شاخه هاي اصلي ساختارگرايي به شمار ميآيد و با رويکردي تحليلي و روش مند به تبيين متون ادبي ميپردازد.
هدف اصلي اين مقاله آن است که در يک نگاه کلي، روساخت و ژرف ساخت غني داستان «داش آکل » صادق هدايت را با ژرف نگري از منظر روايت شناختي، بر مبناي نظريۀ گرماس مورد بررسي قرار دهد تا با توجه به زنجيرة هم پيوندي آن ، خيزش و در هم تنيدگي عناصر و اجزاي سازندة آن که نقش اساسي و بيبديلي در خلق اين داستان روايي دارند، براي فهم و درک عميق مخاطب به بهترين شيوة ممکن نمايانده شود.
نظريۀ گرماس و الگوي روايت شناسي وي، مقوله اي ارزش مند ميباشد و قادر است با توجه به ساختار و درون مايۀ هر متن روايي، از جمله داستان داش آکل ، به لايه هاي پيچيده و پنهان آن نفوذ کند و سازه هاي روساخت و ژرف ساخت آن را با کمک دستور زبان جامع خود مورد تحليل قرار دهد.
آن چه مسلم است اين آثار در حوزة روايت شناسي از اهميت ويژه اي برخوردار ميباشد و چنان که از پژوهش هاي انجام شده بر ميآيد، گمان ميرود که تا کنون هيچ گونه مقالۀ ساختارمندي با عنوان «تحليل کلي ساختار روايي روساخت و ژرف ساخت داستان «داش آکل » بر مبناي الگوي کنشگر گرماس نوشته نشده است .