چکیده:
در قرن بیستم همزمان با تحول در خوانش آثار ادبی، در قرن بیستم همزمان با تحول در خوانش آثار، نظریههای روانشناختی، با هدف بازنمایی چگونگی تکوین شخصیتهای داستان ارائه شد؛ که از رهگذر همین فرایند؛ یکی از این نظریهها، نظریهی کهنالگوی «سفر قهرمان درون» است که کارول پیرسون و هیوکی کیمار با تلفیق آرای یونگ با نظریههای اسطورهشناختی، در این جهت، ارائه دادند. بر مبنای این نظریه سفر قهرمان برای رسیدن به فردیت ضمن عبور از سه مرحله با دوازده کهنالگو روبهرو میگردد؛ که پشت سرنهادن هر یک از این کهنالگوها نقش بارزی در تعالی و کمال او دارند داستان «گنبد فیروزه» ازجمله داستانهای هفتپیکر نظامی گنجهای است که با داشتن قابلیت مطالعاتی بر اساس نقد کهنالگوی «سفر قهرمان درون»، قابلبررسی است. در این داستان، طبق نقد کهنالگویی مطرحشدهی پیرسون و کی مار، قهرمان داستان «ماهان»، پس از گذر از دنیای عادی، به سرزمین ناشناختهای تشرف مییابد و رهاورد آن شخصیت دگرگونهای است که در خضر نبی تجلی مییابد. ازاینروی در این مقاله کوشش میشود، ضمن تطبیق مراحل گذر قهرمان از مراحل مختلف «کهنالگوی سفر قهرمان پیرسون و کیمار» در داستان «ماهان کوشیار»، میزان این انطباق و همچنین نقشهایی که هر یک از شخصیتها در این داستان ایفا میکنند بر اساس این نقد، بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
بر مبنای این نظریه سفر قهرمان برای رسیدن به فردیت ضمن عبور از سه مرحله با دوازده کهن الگو روبه رو میگردد؛ که پشت سرنهادن هر یک از این کهن الگوها نقش بارزی در تعالی و کمال او دارند داستان «گنبد فیروزه » ازجمله داستان های هفت پیکر نظامی گنجه ای است که با داشتن قابلیت مطالعاتی بر اساس نقد کهن الگوی «سفر قهرمان درون »، قابل بررسی است .
»(کمپبل ،١٣٨٦ :٦١) و نقطۀ آغاز رسیدن به خودآگاهی است که به واسطۀ آن شور و انقلابی در ضمیر سالک پدیدار میشود و او را با عمیق ترین لایه های پنهان ناخودآگاه خود روبه رو میکند؛ بنابراین پاسخ دادن به این دعوت درونی یا بیرونی، نخستین گام در فرایند «فردیت » و تکامل شخصیت قهرمان است .
این موضوع در علم روان شناسی، «تأویل و روایتی از سیر درونی آدمی است ، یعنی قهرمان داستان به جای حرکت به سوی خارج مرزهای شناخته - شده ی عینی، به درون سفر میکند تا دوباره متولد شود»(کمپبل ،١٣٨٩: ٩٨) دین صورت قهرمان آمادگی دوباره را برای بازگشت به خانه ی اصلی خود مییابد و در همین جهت است که قهرمان نیازمند به شخصیت های منفی همچون «نابودگر» نیازمند است تا آنان با ایجاد موانعی، او را به بازیابی اصالت خود سوق دهند.