چکیده:
برخی بر این اعتقادند که خداوند را نمی توان «نامتناهی» دانست؛ زیرا اولا، «عدم تناهی» از شئون موجودات مقداری است. ثانیا، نامتناهی دربردارنده کثرت بی نهایت است و این با وحدت حقه خداوند ناسازگار است. ثالثا، موجود نامتناهی، خود امری محال است و قابلیت وجود ندارد. از این رو، روایاتی را که از حد نداشتن خداوند سخن می گویند، به معنای نامتناهی بودن خداوند نمی دانند؛ زیرا رابطه میان تناهی و عدم تناهی مقداری، رابطه ملکه و عدم ملکه است و برای همین، با نفی تناهی از وجود غیر مقداری، نامتناهی بودن را نمی توان نتیجه گرفت؛ چنان که با نفی سواد از سنگ، نمی توان نتیجه گرفت که «سنگ بی سواد است». این نوشتار در دو مرحله به بررسی این دیدگاه پرداخته است. ابتدا ادعای منکران را تحلیل کرده است تا سخنان صحیحشان را از سقیم بازشناسد. اما ازآن رو که پیروان این دیدگاه به خاطر دغدغه دینی و حمایت بیشتر از ادله نقلی به آن سو رفته اند، در بخش دوم، که بیشتر این نوشتار را تشکیل می دهد، عدم تناهی خداوند را از طریق متون دینی اثبات کرده است تا به کمک ادله نقلی، پاسخی تفصیلی به منکران عدم تناهی خداوند، داده باشد. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن بهره بردن از روش «عقلی»، بر روش «نقلی» تاکید ویژه ای دارد تا علاوه بر اثبات عدم تناهی خداوند، دیدگاه مخالف را نیز ارزیابی کند.
Some believe that God cannot be considered "infinite" because, firstly, "infiniteness" is the modes of the quantitative entities. Secondly, an infinite being contains infinite plurality that is incompatible with God's true unity. Third, the infinite being, itself, is impossible to exist. Therefore, they argue that the narrations that speak of God's infiniteness do not actually mean that God is infinite, because the relationship between finiteness and infiniteness is the relationship between habitus and non-habitus. Hence, by denying finiteness in the quantitative entities, infiniteness cannot be deduced, just as with denying literacy in the stone, it cannot be argued that "the stone is illiterate." Since the followers of this view adhere to this idea because of their religious concerns for supporting narrative arguments, after analyzing the claims of the deniers of this view, we have proved God's infinity through the religious texts to provide a detailed answer to the deniers of God’s infiniteness. Using the rational and narrative method, this paper proves God's infiniteness, and evaluates the opposite view.
خلاصه ماشینی:
نه وجود نامتناهی و مطلقش میتوان دانست و نه متناهی و مقید و نه هر دو» (میلانی، 1381، ص 18)، اما روایات که میگویند: «خداوند حد ندارد» به این معنا نیست که خداوند نامتناهی است؛ زیرا رابطة میان متناهی و نامتناهی رابطة ملکه و عدم ملکه است.
برای اینکه سخن دانشمندان مسلمان در پذیرش «عدم تناهی وجودی» خداوند در عین انکار «عدم تناهی مقداری» او مشخص شود، خوب است در این نکته تأمل کنیم که آیا اگر موجود دیگری در عرض خداوند وجود داشته باشد، موجب محدودیت خداوند نمیشود؟ آری، موجب محدودیت میشود و ما با عدم تناهی وجودی درصدد بیان این نکته هستیم که هیچ کمال مستقلی در عرض او یا کمال غیرمستقلی، که بند به او نباشد، وجود ندارد؛ زیرا در این صورت، جزئی از کمال را ندارد و این یعنی: تناهی وجودی.
2. اما اگر نفی محدودیت مقداری این باشد که شیئی از اساس مقدار نداشته باشد، زیرا مقدار داشتن دیوار محدودکننده است، چنین صفتی را میتوان از صفات سلبی خداوند به حساب آورد؛ به این معنا که خداوند گرفتار مقدار و هیچیک از محدودیتهای مربوط به مقدار نیست.
از این رو میتوان از ذات و صفات الهی با قید اطلاق یاد کرد و عدم تناهی مقداری خداوند در معنای دوم نیز بخشی از جورچین عدم تناهی وجودی است؛ به این معنا که وجود نامتناهی هیچ حدی ندارد؛ چه مقداری و چه غیر مقداری.