چکیده:
ادب تعلیمی یکی از اغراض بنیادی سخن، و هدف آن آموزش اخلاق، تهذیب نفس و مهارت های زندگی است. این گونه ادبی، از دیرباز در ادب فارسی حضوری برجسته داشته و در غزل فارسی نیز از موضوعات پربسامد بوده است. غزل حافظ سرشار از مضامین اندرزگونه است. حافظ از اشارات اندرزی غافل نمی ماند و با بهره گیری از شیوه های خاص روایت، پردازش صحنه و انتخاب شخصیت مناسب، اندرزهای ترغیبی و تحذیری اش را با بهترین شیوه های فصاحت و بلاغت، با مخاطب در میان می گذارد. حافظ با آگاهی از میراث تعلیمی گذشته ادب فارسی و عربی و شناخت این گونه ادبی، از شیوه های خاص برای بیان اندرزهایش بهره می گیرد. حافظ، بنا بر اقتضای کلام، از صحنه پردازی، شخصیت گزینی و چگونگی لحن بیان و دیگر شیوه های روایت، برای انتقال اندرز بهره می برد. در این پژوهش، به پیشینه ادب تعلیمی در گذشته ادب فارسی، چگونگی اندرزگزاری، شان و جایگاه اندرزگزاران، شیوه های انتقال اندرز، خاستگاه و سرچشمه اندرزهای حافظ و بسامد موضوعی اشعار حکمی شاعر، اشاره شده است. حافظ از داستان های شاهنامه و شخصیت های آن، قصص اسلامی، امثال، کلیله ودمنه و قابوس نامه، برای پردازش اندرزهایش بهره می برد. کاربرد عنصر طنز در پاره ای از اندرزهای حافظ، شیوه ای بلاغی برای مبارزه با ریاکاران است. حافظ در برابر مفتی زمان ناشنیده پند است؛ اما فتوای پیر مغان را به گوش دل می شنود. در این پژوهش، به شیوه های اندرزگزاری حافظ از زبان سوم شخص، پیران، اندرزهای طنزآمیز و مقابله با طبقات ریاکار و اندرزپذیری از پیر مغان اشاره شده و بسامد موضوعی اندرزهای حافظ به صورت نمودار نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
با نگاهي به اشعار اندرزآميز ديوان حافظ و با دقـت در چگـونگي پردازش و ترازش اندرز گزاره ها، گزارنده هـاي انـدرز و سـاختار غـزل هـايش ، متوجـه ميشويم که حافظ ، بيشترين ميزان پند و اندرزهاي گونه گون ، مستقيم و غيرمستقيم را بر مبناي شيوه هاي گوناگون بياني و بلاغي از طنـز تـا انـذار و بشـارت و زنـدگيورزي و نيکوکاري و راستي، نمايش داده است .
در ايـن پـژوهش ، تـلاش نگارنـدگان بـر آن اسـت کـه شيوه هاي حافظ در چگونگي پردازش اندرز از زبان پيران و شخصـيت هـاي تـاريخي و داستاني و با توجه به داستان هاي شاهنامه ، قصص اسـلامي، گـل و بلبـل ، چنـگ ، بيـان اندرز به شيوة سوم شخص غايب ، بهره گيري از افعال «گفته اند» و «نوشته اند»، انـدرزهاي طنزآميز ترغيبي و تحذيري، بسامد اندرز و چگونگي بازتـاب آن در غـزل هـاي بهاريـه ، بررسي و تحليل گردد.
شاعر يا نويسنده ، در نقش پردازندة اندرز، نيک مـيدانـد بـه تناسـب حال و مقام ، از چه شيوه اي براي اثرگذاري بيشتر پند و اندرز و اقناع مخاطب با رعايـت قواعد بلاغي و بياني استفاده کند: «لحن ، همان گرايش و حالـت راوي اسـت بـه سـوي درون مايۀ شعر يا به سوي مخاطبانش و يا خودش » (رضي و فرهنگي، ١٣٩٢: ٨٠) دربارة عناصر و پايه هاي سخن حکيمانه و شعر اندرزگونه و تعليمي، بايد گفت کـه آگاهي شاعر يا نويسنده دربارة اين عناصر و قواعد، نقش برجسته اي در پـذيرش پنـد و اندرزها دارد.