چکیده:
ناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت میشود و نتیجة دیگر آنکه باورداشت اصل ناپدیدی در همة ادوار بشری، حتّی دورة متاخّر نیز در میان همة اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیة ریشة مشترک در ادبیات جهان قوت میبخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونهای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهنالگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهنالگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است .
خلاصه ماشینی:
در این راستا مقاله هایی از جمله : ١- «کیخسرو اسطورة انسان آرمانی در شاهنامه » از قائمی (١٣٩١)، در ویژه نامۀ بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی که صرفا به بررسی جاودانگی کیخسرو از دیدگاه اسطوره ای پرداخته است نه به جنبۀ رازآمیز ناپدید شدن وی ؛ ٢- «کیخسرو در ادبیات شرق و غرب » از خاتون آبادی (١٣٩٠) که با یافتن نمونه هایی مانند کیخسرو، در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام ، علت وجود همانندی را کهن الگوهایی می داند که زاییدة ناخودآگاه جمعی بشر است و در نتیجه نزد همۀ اقوام مشترک است ؛ ٣- «سی مرغ درسی سخت » نورآقایی (١٣٩٢) که با بهره گیری از ادبیات عرفانی ـ فلسفی به بررسی رابطۀ میان اسطورة کیخسرو و سیمرغ در باورهای عامیانه پرداخته است ؛ ٤- در کتاب فردوسی پژوهی از اکبری (١٣٩٠) مقاله ای از مباشری به نام «کیخسرو عالی ترین نماد حماسی » آمده است که ضمن برشمردن صفات و کردار این نماد حماسی ـ اسطوره ای به ویژه در آثار سهرودی ، سعی دارد زمینه های مشترک حماسه و عرفان را نشان دهد؛ (مباشری ١٣٩٠: ٤٤١) ٥- سرکاراتی (١٣٧٨) در کتاب سایه های شکارشده در مقالۀ «بازشناسی بقایای افسانۀ گرشاسب » به نامیرایی و نقش رستاخیزی گرشاسب در زمان رجعت اشاره دارد (همان : ٢٥١) و در مقالۀ «افسانۀ آب حیات در اسکندرنامۀ نظامی » به داستان جاودانان همراه اسکندر و تحلیل سه نگرش مربوط به آب حیات پرداخته است .