چکیده:
اقوام کوچرو سکایی در هزاره اول ق. م. ، در پی حرکت گروهی خود به غرب، بخش های زیادی از اوراسیا را اشغال کردند. اقوام سکایی در زمره آخرین قبایل آریایی بودند که پس از مهاجرت سایر اقوام هند و اروپایی در پایان قرن هشتم ق. م. از سرزمین اصلی خود (جلگه های جنوب روسیه) بیرون آمدند و در شمال آسیای مرکزی و جنوب سیبری امروزی و شمال دریای کاسپین و حدود غربی آن تا پشت کوه های قفقاز در دشت های پهناور این ناحیه بسیار وسیع پراکنده شدند. هدف پژوهش حاضر، بررسی حوزه نفوذ و گسترش فرهنگ و تعاملات فرهنگی این اقوام در شانزده حوزه جغرافیایی اوراسیا، از شرق به غرب است؛ مطالعه حاضر به روش تاریخی، با رویکرد کیفی و با استناد به گزارشات باستان شناختی، بازیافته ها و مواد باستان شناختی نوع سکایی و پراکندگی آن ها را در غرب مغولستان، ناحیه تووا، منطقه آلتای، آسیای مرکزی، ایران، جنوب و شمال قفقاز، بین النهرین، آسیای صغیر، کریمه، جنوب اوکراین و جنوب شرق اروپا، مصر، یونان، اروپای مرکزی، غرب مدیترانه و اروپای غربی بررسی کرده است. به سبب گستردگی حوزه مورد مطالعه، اهتمام ویژه صورت گرفته است تا به مهم ترین محدوده های سکایی هر حوزه و نیز بازیافته هایی از گونه سکایی اشاره شود تا بدین طریق، چشم اندازی دقیق از میزان گستردگی این فرهنگ در اوراسیا مطالعه شود. پژوهش حاضر با توجه به این پرسش اصلی انجام گرفته است که، میزان گستردگی فرهنگ اقوام سکایی چگونه بوده و نوع مواد باستان شناختی آن ها در هر کدام از این حوزه ها چیست؟ نتایج به گستردگی شایان توجه این فرهنگ در پهنه ای وسیع از جغرافیا اشاره دارد. فرهنگ مذکور، در یک دوره زمانی کوتاه توانسته است بسیاری از حوزه های فرهنگی و جغرافیایی را تحت تاثیر خود قراردهد و فرهنگ های بسیاری از اقوام را جذب کند. در بسیاری از حوزه های مورد بررسی، یافته های همگونی از این فرهنگ به دست آمده است.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی حوزۀ نفوذ و گسترش فرهنگ و تعاملات فرهنگی این اقوام در شانزده حوزۀ جغرافیایی اوراسیا، از شرق به غرب است؛ مطالعۀ حاضر به روش تاریخی، با رویکرد کیفی و با استناد به گزارشات باستانشناختی، بازیافتهها و مواد باستانشناختی نوع سکایی و پراکندگی آنها را در غرب مغولستان، ناحیۀ تووا، منطقۀ آلتای، آسیایمرکزی، ایران، جنوب و شمال قفقاز، بینالنهرین، آسیای صغیر، کریمه، جنوب اوکراین و جنوب شرق اروپا، مصر، یونان، اروپای مرکزی، غرب مدیترانه و اروپای غربی بررسی کرده است.
2) و براساس همین گزارشها میتوان فهمید که آنها برای مدت کوتاهی نیز به شمالغرب ایران وارد شدند و بخشهایی از این منطقه را تحت تسلط خود گرفتند؛ همانطورکه پژوهشهای باستانشناختی چنین حضوری را به اثبات رسانده و دادههای جالبتوجه گورستان خرمآباد مشگینشهر که بهتازگی کشف شده است (رضالو، 1391) نمونهای از فرهنگ اقوام سکایی در این حوزه است.
دربارۀ اقوام سکایی چندین اثر مهم دیگر نیز وجود دارد که بهصورت ترجمه یا تألیف ارائه شدهاند؛ از مهمترین اینها می-توان به کتاب سکاها نوشتۀ تامارا تالبوت رایس1، ترجمۀ رقیه بهزادی، سامارتها نوشتۀ سولیمیرسکی2، ترجمۀ رقیه بهزادی و کتاب قومهای کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بینالنهرین و هلال حاصلخیز و نیز کتاب قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، هر دو از رقیه بهزادی اشاره کرد.
آسیای صغیر در آسیای صغیر (تصویر 1، حوزۀ 9) آثاری که به سکاها میتوان نسبت داد از آلاجا هویوک (Schmidt, 1932: 265)، بغازکوی (Bittel & Guterbock, 1935: 53)، گاوور قلعهسی یا کافرقلعه (Von der Osten, 1933: 87)، کرنسداغ (Schmidt, 1929: 269)، پازارلی (Kosay, 1941: 18)، یازیلیکایا (Emilie Haspels, 1951: 98 & 99)، گوردیون (Korte, 1904: 176 & 200)، افسوس (Walters, 1899: 347) و حصارلیک-تروا (Dorpfeld, 1902: 419) بهدست آمده است.