چکیده:
از دیدگاه عرفای اسلامی، پاک بودن از «گناه» و «عصیان» از آغاز آفرینش تا پایان آن، کار فرشتگان است و آلوده به معصیت بودن در همه عمر مختص شیطان و توبه و بازگشت از عصیان وگناه پیشه آدم (ع) و انسانهاست. گفتمان عصیان و توبه حضرت آدم نیز یکی از موضوعات خواندنی و پر رمز و راز عرفان اسلامی است وعرفا و شعرای بزرگ عارف مسلک با استناد به آیات و روایات و احادیث منقول از پیامبر و اقوال جانشینان و تابعین آن حضرت به تأویل عرفانی آن پرداختهاند. این موضوع در مکتب عرفان ذوقی جلوههای گوناگونی به خود گرفته است. عرفا حماسه عصیان و توبه آدم (ع) را از زمینههای نیل به کمالجویی انسان دانسته و با تعابیر شاعرانه و عارفانه در پی تأویل آن برآمدهاند. از جمله مولانا عصیان و توبه آدم (ع) را در مسیرتکامل وی به طور خاص و عامل ترقی بشر به طور عام تعبیر کرده است. این مقاله در پی آن است که تعابیر این بزرگان را به پیشگاه قرآن ببرد و با سنجه این دفتر الهی و وحی نامه مصون و محفوظ آسمانی بسنجد.
Islamic mystics believe that, being “innocent” and escaping from “sin” just belongs to angels from the beginning to the end of the universe. At the same time, evil is sinful and guilty and repentance belongs to human beings. Adam's sin and his repentance is one of the interesting subjects of Islamic mystics and their poetry, and mystics have interpreted that based on the story and narratives said by the Prophet and his substitutes and followers. This matter has many aspects in intuition mystic school. Some believe that Adam's sin and his repentance is a way for human to achieve perfection, so they have expressed their thoughts through poems. Mowlana expresses Adam's sin and his repentance as a perfection tool, especially as an improvement one in general. This paper tries to compare these thoughts and poems with the Quran, the divine and holly benchmark.
خلاصه ماشینی:
(همان :ج ١ / ١٣٨) هوشياري شيخ نجم الدين رازي در «مرصادالعباد» بر اين باور اسـت کـه خداونـد حضـرت آدم را در بهشت مورد امتحان قرار داد که آيا مي تواند غذاي اصلي خود را بيابـد و بـه کمـال برسـد؟ در انديشه وي با تمام شدن ساخت کالبد آدم ، غذاي او هم مهيا شده بود و فرشتگان قبـل از نفـخ روح در آدم در بهشت گندم مي کاشتند و دهقاني بودند که بايد حضرت آدم دست رنجشـان را مي خورد.
«نـان بـرون رانـد آدمــي را از بهشــت نــان مـــرا انــدر بهشـتي در سرشـت رستـــم از آب و ز نــان همچــون ملــک بي غرض گـردم بـرين در چـون فلـک بي غـرض نبود بـه گـردش در جهــان غير جســم و غيــر جـــان عاشقــان » (مولوي، ١٣٧٥: ج ١ / ١٢٦) استعداد ذاتي نظامي نيز عصيان آدم را براي کامل شدن وي لازم دانسته و بر اين باور است همـان گونـه که گندم براي نان شدن بايد شکسته و آرد شود، حضرت آدم هم براي آدم شدن ، چـون گنـدم سرخ که با شکستن به آرد سفيد مبدل مي شود، بايد زير بار سنگين تقصير و گناه مي شکست و با توبه اي که خداوند به وي عنايت مي کرد، رو سفيد و پاک مي شد تا به قول عرفا لايق صـفت «صفي الله » شود و استعداد خداداد خود را به عرصه ظهور برساند.
صاحب کشف الاسرار عصيان آدم (ع ) را غير ارادي دانسته و بر اين باور است که حضرت حق او را مست دانه اي گندم کرد تا با نافرماني خود به توبه نيازمند باشد.