چکیده:
قیام مسلحانه و عمومی عشایر سرخی، قشقایی، بویراحمد و ممسنی در سالهای نخستین دهه 1340 شمسی با سرکوب نیروهای دولتی مواجه گشت. از جمله واکنشهای عشایر به اقدامات سرکوبگرانه حکومتی، مبارزه فرهنگی و انعکاس عواطف و احساسات خود در قالب سرودن اشعار بود که در این مقاله این اشعار تحلیل و تبیین شدهاند. یافتهها، مبین آن است که از آغاز قیام، برخی سرایندگان و شاعران محلی در مدح و منقبت مبارزان عشایر، حماسه سرایی کرده و برداشت عمومی را در باب چرایی و چگونگی قیام، وجوه مذهبی و ملی آن، و نیز اشخاص موثر و راهبر بیان داشتند. دو تن از شاعران، اشعار خویش را به زبان فارسی و بقیه به گویش محلی سرودهاند. این مقاله به روش تحقیق تاریخی و همچنین بررسی تاریخ در ادبیات به شیوه تحلیل ادبی، اشعار و سرودههای محلی درباره قیام عشایر جنوب را بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
شاعر از او با نام «امرالهی » یاد می کند و در چند بیت به واقعه نبرد تن به تن طرفین پرداخته که فرجام آن این بود: بگفت و بزد بر ســرش تیر ســخت که جان داد آن مرد برگشــته بخت عشــایر بویراحمد و ممســنی به دلیل مهــارت و کار آزمودگی جنگی و شــناخت کامل محیط جغرافیایی جنگ ، توانستند با حداقل تلفات در یک شبانروز نیروهای نظامی را مقتول ، مجروح ، اسیر و خلع ســلاح نمایند.
علاوه بر مورد فوق ، شعری که در باب شلیک کننده نخستین تیر و آغازگر نبرد با نظامیان در منطقه بهمنی سروده و خوانده ، در موقعیتی دیگر بدین گونه آورده است : ناصرخان من گجهسون جنگ شرو که پنـاهی قرآنل بـی خان درو کـه ٣٨ دقیق معلوم نیست ، شیخ علیمراد به چه مناسبت چنین نکته نادرست و غیر واقعی را بیان کرده و شعری را که خود از ابتدا به درستی و صحت سروده و خوانده ، تغییر نام داده است .