چکیده:
خواجه نصیر بن محمّد ادییب. معروف به نصیرای همدانی. شاعر و نویسنده خوش قریحه دوره صفوی
علوم و فنون روزگار خود بهرهمند بود.دیوان شعر او در قالبهای گوناگون قصیده, قطعه, غزلء رباعی,
دوبیتی. مفردات. ساقینامه و یک مثنوی در بیماری سروده شده است؛ علاوه بر آن رسالههاء
دیباچههاء رقعهها و نامههایی از اوبر جای مانده است که گویای مهارت و توانایی او در زمینهنظم و
پژوهش نشان داد که ابداع واژگان و ترکیبسازی و تاثیرپذیری از زبان عامیانه در شعر او نمود دارد.
میرود؛ با وجود اینکه نصیر| سعی در آیجاد تصاویر نو و مضامین دیریاب دارد اما شعرش ساده» روان
و کلامش نغز و دلنشین است و مضامین پیچیده و استعارههای غامض در شعر او دیده نمیشود.
کاربرد استعاره» تشبیه ۰ تلمیح, اقتباس و استشهاد ید آیات و احادیث بسامد بالایی در شعر او دارد.
Khajeh Nasir Ben Mohammad Adib, Known as Nasiarai Hamadani, was a competent Poet in the Safavid Era, whose scholarly and literary personality has not been known as it deserves. He was familiar with most of knowledge branches at his time. His works include Divan of poems ;including ode, strophe, sonnet, quatrain, couplet, Saqinameh and a Mathnawi at illness along with other possible poetic forms in Persian literature; books, articles, introductions to books, analytical notes and letters which show his excellency in science and literary knowledge. The main purpose of this study has been to determine the main features of Nasiarai Hamadani’s poetry style and his creativities. To do so his poems were investigated at three levels of literary, thought and linguistic. The results of the analyses show that at the linguistic level he has used Arabic terms abundantly and his diction is affected by folk genre of language. At the literary level, although he has tried to use new images and deep concepts, metaphors, similes, citations, adoptions, and references to Qur’anic verses frequently, his poetic language is simple and fluent and his poems are free from complicated and difficult concepts and expressions. At the thought level, eulogy, glorying , and lyric concepts are dominant features
خلاصه ماشینی:
از نظر محتوا و مضمون نیز همۀ موضوعات مطرح در ادب فارسی همچون مدح ، تغزل ، عرفان و شکواییه و مفاخره درسخنوری در شعر او ظهور یافته است ؛ در حقیقت سروده ها ونوشته های شاعران و نویسندگان بازتاب منش و روحیات و اندیشۀ آنان است بر همین اساس بسیاری از ویژگیهای شخصیتی خویش را در تألیفات خود نمودار میسازند.
»(شاعر آیینه ها، شفیعی کدکنی: ٧٢) اما عنصر تکرار قافیه در شعر نصیرا بسیار کم است و یکی از دلایل اندک بودن تکرار قافیه درشعر او این است که ساختار عمودی غزلهای او مستحکمتر از دیگر شاعران سبک هندی است که بنای شعر خود را بر تک بیت گویی استوار کرده اند.
آوردن ردیفهای اسمی باعث تنگنای کار شاعردر انتخاب قافیه و خلق مضامین میشود؛ بنابراین کمتر شاعری است که بتواند در سراسر قصیده یا غزل خود به خوبی از عهدة کار برآید؛همان طور که دیده میشود نصیرا خود نیز به تأثیر موسیقی ردیف در انسجام سخن و تکمیل موسیقی قافیه اذعان داشته است و افزون بر این ، انتخاب ردیف اسمی واژه ای نادر چون دست را دلیل کمان فکر و مهارت خود در سخنوری دانسته است .
کاربرد این صنعت در دیوان نصیرا بسیار است و با استفاده از آن در شعر خود مضمون آفرینی کرده است .
١٩ دستم رسـد بـه اوج سـخن کـز کمـال فکـر کردم ردیف شـعر از آن چـون کمـال دسـت (همان ) شاعرانی که نصیرا در شعر خود به آنها اشاره کرده ، قصیده سرا هستند و این نشان میدهد که او به قصیده اهمیتی خاص میدهد؛ در این میان سهم خاقانی بیشتر از دیگر شاعران است و این پیروی در وزن ، قافیه ، ردیف و مضمون شعر او به چشم میخورد.