چکیده:
تحولات علمی معاصر، تصور سادهی ماشینوار از جهانی با قوانین ثابت نیوتنی را آرامآرام با تصوری پیچیدهتر، یعنی باور به وجود نوعی عدمتعین تحویلناپذیر جایگزین کرده است. اگر باور به جهانی متعین، نفی محدودیت از خداوند در تعامل با مخلوقات را نیازمند تبیین نموده بود؛ اکنون مساله از سوی مقابل رخ نموده و تلاش فیلسوفان دین و متکلمان بایستی معطوف به بیان نحوهی فاعلیت و هدفمند عمل کردن خداوند در جهانی شود که علوم تجربی، ضرورت و سنخیت علی را در آن، بهظاهر، بهچالش کشیدهاند.
این نوشتار به معرفی و ارزیابی رویکرد دیوید بارتالامیو، بهعنوان فیلسوفی ناتعینگرا، در این موضوع پرداخته و کوشیده است تا به فرض صحت دیدگاه ناتعینگرایانه در علم، از هدفمندی آفرینش و حاکمیت خداوند بر مخلوقات از طریق نفی امکان بینظمیهای ذاتی و نشاندادن تاثیر عللی غیرمادی دفاع کند.
خلاصه ماشینی:
تصادف به هر دو معنا، در مقابل مفهوم هدفمندی و هدایت پذیری قرار میگیرد و بارتالامیو نیز به هر دو مورد نظر داشته است: «یک رویداد تصادفی تلقی میشود چنانچه بیش از یک خروجی محتمل برای آن متصور باشد و لذا امکان پیشبینی قطعی نتیجهی آن ممکن نباشد...
4. بررسی تفصیلی نحوهی فاعلیت الهی آیا قوانین آماری بهواسطهی برخورداری از عنصر عدمتعین قادرند انعطافپذیری لازم برای تعامل خداوند با جهان را بدون نقض قانونمندی آن فراهم سازند؟ بارتالامیو سه دیدگاه را دراینخصوص متصور میداند: - فرض اول: خداوند در تمامی فرایندهای فردی نامتعین دخالت کرده و آنها را متعین میسازد.
علت اصلی این مسأله را میتوان در وجود تفاسیر مختلف درخصوص این نظریه که همگی با شواهد علمی سازگارند، جستوجو کرد و لذا بهنظر میرسد که راهی برای دستیابی به حقیقت عملکرد جهان کوانتوم متصور نیست و اگر واقعیت را ندانیم، ملاحظهی اینکه چگونه یک تبیین الهیاتی واحد میتواند همهی موارد ممکن را پوشش دهد، بسیار مشکل خواهد بود.
رویکرد فوق از مزیت ایجاد مجال کافی برای دخالت الهی و امکان دفاع از قانونمندی طبیعت بهرهمند است، اما بارتالامیو از پذیرش آن با طرح این سؤال که چرا خداوند تکلیف امور را در ابتدا معین نکرده است، همراه با مسائلی که در فرض دوم بند چهارم مورد اشاره قرار گرفت، سر باز زده و درنهایت نیز نتیجه میگیرد که درحالحاضر محل شک است که خداوند بتواند از طریق مداخله در رویدادهای کوانتومی، بهنحو مطلوبی اتفاقات در ابعاد انسانی را مطابق با خواست خود هدایت کند (9، صص: 151- 155).