چکیده:
روابط ایران و همسایه غربی آن را میتوان یکی از غیرعادیترین و استثناییترین روابط خارجی در دنیا تلقی کرد. روابط ایران و عثمانی و سپس عراق طی قرون اخیر شامل چرخهای از تعارضهای بلندمدت، جنگها و دورههای کوتاه مدت اتحاد، صلح سرد و همزیستی بوده است. از به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم در سال 1958 تا سرنگونی صدام در سال 2003، پرتعارضترین دوره در روابط دو کشور محسوب میشود به گونهای که طولانیترین جنگ قرن بیستم بین ایران وعراق رخ داد. با پیدایش داعش، روابط دو کشور وارد مرحلهای شد که با ادوار گذشته تفاوت ماهوی دارد. دراین مقاله، براساس چهارچوب نظری «موازنه تهدید» چگونگی این دگردیسی بنیادین در روابط ایران وعراق تحلیل شده است. فرضیه نویسندگان این بوده که شکلگیری داعش به مثابه یک تهدید امنیتی مشترک، موجب گذار روابط ایران وعراق جدید از تعارض به تعاون راهبردی شده است. این تهدید از همجواری دو کشور و ادراک مشترک آنها از میزان جدی بودن خطر هویتی داعش ناشی میشود. با توجه به جایگاه حیاتی عراق در محیط امنیتی جمهوری اسلامی و عدم وجود پژوهشهایی که «موازنه تهدید» مبنای نظری آنها باشد، این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی دگردیسی در روابط ایران و عراق را تحلیل کرده است.
Often, in studies related to international relations, the security of activists, especially in the regional arena, is considered as one of the most important principles in the foreign policy of countries. Especially since the political-security issues after the Arab Spring in the region, have made common interests among the regional actors, and added to the growing concern of Middle East about security. For this reason, today, the regional counterparts in the Middle East who have common interests have generally focused on regional security assemblies in order to maintain their survival. In this regard, the security agenda in the Middle East concerns the crisis in Yemen, which may extend to other areas and challenge the other players' interests. That’s why, the Islamic Republic of Iran, as an active actor and regional hegemony, has been struggling to adopt a protective approach for the Yemeni nation-state in order to secure its regional security since the beginning and growth of the crisis in Yemen. Therefore, the focus of this study is on the efforts of the Islamic Republic of Iran to maintain the axis of resistance, the geopolitical security of Yemen, and to maintain its ideological and regional influence. So, the main question of the present research focuses on the issue which is "what approach of the foreign policy can be relied on for the analysis of the position of the Islamic Republic of Iran regarding the crisis in Yemen.
خلاصه ماشینی:
پیشینه موضوع با توجه به تحولاتی که طی سال های اخیر در عراق رخ داده ، پژوهش های متعددی در باره سیاست خارجی ایران در قبال این کشور انجام شده که بخش عمده آنها به دوره پساصدام و پیشاداعش مربوط است .
چهارچوب نظری: موازنه تهدید در تداوم سؤال اصلی مقاله ، این سؤال نظری مطرح می شود که تحولات در روابط ایران و عراق پس از شکل گیری داعش و حضور فعالانه جمهوری اسلامی در مقابله با داعش با کدامیک از نظریه های روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای قابل تحلیل است ؟ به نظر نویسندگان مقاله اگرچه این روابط را می توان با نظریه های متفاوتی تحلیل کرد، اما نظریه «موازنه تهدید١» ظرفیت بیشتری برای تبیین این موضوع داراست .
گرچه درگیر شدن داعش با سوریه به عنوان متحد راهبردی ایران نگرانیهای زیادی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده بود، اما ورود داعش به عراق از سال ٢٠١٤، ورود به فضای حیاتی- هویتی ایران تلقی میشد که نگرانی از تهدید این گروه علیه کشور را افزایش داد.
پیدایش داعش موجب مداخله دیگر کشورها در عراق شده و با توجه به حضور شیعیان که عراق عمق راهبردی جمهوری اسلامی محسوب میشوند، این مداخلات برای ایران تهدید محسوب میشود.
موازنه تهدید ایران و عراق در برابر داعش ، وجه استثنایی بودن روابط میان دو کشور را بار دیگر بازتولید کرد، اما این بار، نه در قالب تعارض بلکه تعاون راهبردی.