چکیده:
صفت از انواع کلمه است که حالت، مقدار و ویژگیهای دیگر اسم را نشان میدهد. این کلمه از عناصر ایجاد زبان شاعرانه است و بیش از عناصر دیگر زبان بازتاب عاطفه و نوع برخورد شاعر با پدیدهها و اشیاء است از همین روی میتواند ارزشهای هنری فراوانی در شعر داشته باشد. هدف این مقاله تعیین کارکردهای هنری این مقوله در شعر و جایگاه آن در ادبیات و برجستگی زبان و نقش آن در کیفیت عاطفی و تصویرپردازی در شعر شاملوست به همین خاطر با روش استقرایی با تاکید بر شعر وی در سه حوزه زبانی، معنوی و تصویری به این موضوع پرداخته است. در حوزه نخست ساخت صفات تازه، ایجاد موسیقی، جابهجایی صفت، کاربرد صفات کهن و... در برجستگی زبان موثر بوده است. از نظر معنوی صفت نمایانگر عاطفه و لحن شاعر است و تناسب صفات موجب ایجاد انسجام و ساخت فضای منسجم شعری شده است. علاوه بر آن نوع و کیفیت صفاتی که شاملو در مورد یک پدیده به کار گرفته اندیشه او را نسبت به آن نشان میدهد. در حوزه تصویری نیز صفت در ایجاد حسآمیزی، خلق استعاره و تشبیه، پویایی توصیفات و... موثر بوده است.
As of the word that case، the name shows and other features. The word created from elements of poetic language over other elements of language reflects his approach to the phenomena and objects of affection and so on could be poetry lot of artistic values.issue. In the field of construction of new characters، create music، movement characteristic traits of the old and the prominence of the language has been effective. Spiritually represent the emotion and tone of the poet's character and fitness traits create cohesion and build a cohesive space is poetic. In addition، the type and quality attributes that Shamloo about a phenomenon used to show that his thought. Created in the image as well as in the sense integration، creating metaphors and similes، descriptions and effective dynamics.
خلاصه ماشینی:
هر چند در ساخت فضا همه عناصر شعر نقش دارند اما از میان مقولههای زبانی، صفت نقش موثری در ایجاد و استمرار فضای شعر دارد زیرا تاریک ـ روشنی، ایستایی و پویایی، وهمآلودی و فضاهای دیگر از طریق صفات که ویژگی و خصوصیات اسامی را نشان میدهد انجامپذیرتر است.
صفت از عناصر اصلی گسترش دهنده جمله است که در زبان رسمی و رایج با ذکر خصوصیت و ویژگی یک شی یا پدیده میتواند موجب شناخت دقیقتر آن شود از همین نظر در وهله نخست به نظر میرسد در شعر که ابهام و گستردگی معنا و اهمیت القائات مختلف ارزشمند است کاربرد صفت نوعی عیب محسوب شود زیرا به جای آن که شاعر بتواند به شیوه هنری و غیرمستقیم مقاصد خود را بدون محدودیت القا کند به استفاده از این مقوله زبانی آن را مستقیم، محدود و سطحی بیان کند.
این عنصر«بیان عقیده، نظر و جهان بینی شاعر در مورد یک موضوع است و شاکله فکری اثر را به وجود میآورد و حکم استخوان بندی شعر را دارد که لباسی و پوستی از جنس هنر و عاطفه بر آن پوشیده شده است» (عمرانپور و دهرامی، 1392: 83) برخی معتقدند: «هر چه شاعر فرهیختهتر باشد و هرچه فلسفه او نظام یافتهتر و سنجیدهتر، عاطفه او پروردهتر میشود یا دست کم عاطفه قوی و پرورده شاعر بیشتر و بیشتر و به ویژه سنجیدهتر و سنجیدهتر مجال بروز و ظهور مییابد و در خلق شاهکارهایی توفیق پیدا میکند که از یک سو جلوهگاه بینش و اندیشه است و از سویی دیگر نماینده هنری کمال یافته.