خلاصه ماشینی:
"من عمده ترین انواح طنز را، در ادبیات کودک و نوجوان، می توان این طور دسته بندی کرد: اغراق، عدم تجانس، شگغتی، اسلپ استیک، عجیب و غریب بودن، طنز موقعیت، هجولا ریشخند، مبارزه طلبی، خشونت، بازی با کلمات، پارودی، انسان انگاری~.
کک خ ها به جای قانون »قارون« کک غی دارند: مشنگ ها غارغارمی کنند و قشنگ ها قارقار، اما وقتی همه چیز به هم می ریزد و »کک خ تو کک خ« می شود، صدای غارقار شنیده می شود: »در یک بال به هم زدن« جای »دریک چشم به هم زدن« را می گیرد و »درگیرو پاگیر« کک غی اتفاقات زیادی می افتد: کلاخ ها معتقدند: اگر آدمیزادها »یه پر عقل« تو کله شون بود که بهشون نمی گفتن آدمیزاد!
پر ٥ لل~ امکانا~ و محدودیت های طنز کودکانه پژو~ملا ادبیات کودک و نوجوان شماره ی پنح ٠ ی دری وو ٠ فی ن `~ عمده ترین انواع طنزرا، درادبیات کودک و نوجوان، ص توان این طور دسته بندی کرد: اغراق، عدم تجانس، شگغتی، اسلپ استیک، مجیب و غریب بودن، طنزموقعیت، هجود ریشخند، مبارزه طلبی، خشونت، بازی با کلمات، پارودی، انسان انگاری.
یک اصل سازمان یافته برای کک س شد و باعث پرورش شیوه های انتقادی، قوه شناخت، و ادراک شاگردان گردید و این همان نکته ای بود که فیشربعدها آن را تایید کرد: »ورای هرداستان بزرگی مفهوم استعاری عمیق تری نهفته است.
این مجموعه نوجوان را به پرسنئی های متفاوتی وادار می کند: برای مثال، چرا آدم ها درداستان ئنخصیت هایی مزاحم و احمق تصویر می شوند؟ حماقت های کک خ ها .
داستان این جلد درباره ی تصمیم کلاخ هاست برای نوئنتن کتاب تاریخ تمدنی که درآن همه ی نقش های اصلی را کلاخ ها بر عهده دارند."