چکیده:
فرقهها یا کیشها، ساختارهای پیچیدهی اجتماعی- اعتقادی هستند که در دنیای کنونی برای پر کردن خلاء ناشی از سکولاریتهشدن جوامع، هرروزه بر دایره وسعت و قدرتشان افزوده میشود. حضور یک رهبر کاریزماتیک در مرکز ساختار هرمی که قرائتی شخصیشده از دین را عرضه میکند، از مهمترین ویژگیهای فرقه است. بسته بودن فضای فرقهها، این امکان را به آنها میدهد تا در فضایی بدون نظارت و نقد، بهراحتی، تحت پوشش عناوین مشروع و مقبول بهکار خود ادامه دهند. نخبهگرایی نیز از ویژگیهای اصلی فرقهها است. فرقهها برای جذب افراد از شیوههای اعمال نفوذ در ذهن و شخصیت افراد بهره میبرند؛ شیوههایی که طیف وسیعی از روشهای روانشناسانه را شامل میشوند. مهمترین و معروفترین این روشها به روش مغزشویی مشهور شده است؛ اما روشهای دیگری نیز وجود دارند که در تعامل با شستوشوی مغزیاند و فقدان این روشها عملیات مغزشویی را ناتمام میگذارد. پس از جذب شدن در فرقهها نیز افراد بهطور محسوس و غلو شدهای دچار تغییرات رفتاری، روانی و شخصیتی میگردند. این مقاله میکوشد تا به برخی از شیوههای نفوذ فرقهها در شخصیت افراد و همچنین الگوهایی از تغییرات رفتاری افراد جذبشده در فرقهها بپردازد.
ان الطوائف أو المذاهب، هی هیاکل معقدة الإجتماعیة و الإعتقادیة التی فی الوقت الحاضر لملء الخلاء الناشئة عن علمانیة المجتمعات، یزید یوما بعد یوم إلی الدائرة السعة و زیادة سلطتهم. من أهم میزات الطائفة وجود القائد الکاریزمی علی رأس هیکل الهرمی الذی یقدم قراءة خاصة عن الدین. فضاء مغلق الطوائف یمکن لهم ان یعمل و یستمر بعملیتهم بسهولة تحت لواء الشرع فی فضاء دون الرقابة و النقد. النخبویة هی أیضا إحدی المیزات الرئیسیة للطائفة. تستخدم الطوائف طرق النفوذ علی الأذهان و شخصیات الأشخاص لجذب الناس. هی الطرق التی تتضمن علی مجموعة واسعة من الأسالیب النفسیة. الأهم و الأشهر هذه الأسالیب تشتهر باسلوب غسیل الدماغ. ولکن هناک بعض الأسالیب الأخری التی تتفاعل مع غسل الدماغ و لم تتم عملیات غسیل المخ بعدم وجود هذه الأسالیب. کما هذه الأشخاص بعد أن إجتذبت فی هذه الطوائف عرض لهم علی نحو ملموس و مبالغة تغییر السلوک وانقلاب النفسیة وهویة الفردیة. تحاول هذه المقالة ببعض طرق الطوائف للنفوذ و التأثیر فی شخصیة الاشخاص و کذلک نماذج التغییر السلوک الأشخاص المستوعبة فی الطوائف.
Sects or cults are some complex structures in the modern world increasing day by day to fill the gap caused by secularization. The presence of a charismatic leader at the peak of a pyramidal structure which presents a personalized reading of religion is the most important characteristics of a cult. The limited oversight on the sects, gives them the opportunity to continue their work under the guise of legitimate titles without oversight. Meritocracy is another characteristic of a cult. Sects benefit from different forms of influence on the mind and personality of people to attract them; ways that involve a wide range of psychological methods. The most famous of these methods is known as brainwashing. But there are other methods that engage in this practice and lack of them is a challenge in the process of brainwashing. After absorbing in denominations, people's behavior, their mental health and personality are significantly will change. This article attempts to show the ways by which cults and sects influence on personality of people and also to show patterns of behavioral changes in absorbed people.
خلاصه ماشینی:
"استحالهی هویت گروه در هویت شخص رهبر فرقه؛ تبدیل گروه به فرقه پس از استحاله فردیت فرد در هویتی جمعی، در دومین گام در جهت نیل به در اختیار گرفتن عنان فکری و روانی افراد، فرقه هویت جمعیای را که خود برای افراد و اعضایش جعل کرده در هویت شخصی رهبر فرقه استحاله میکند و به این ترتیب، هویت جمعی فرقه در وجود رهبر فرقه متجلی میشود.
این مرحله سرآغاز تبدیل گروه به فرقه است و اگر رهبر گروه بتواند اعضای گروهش را برای عبور از این مرحله مجاب کند در مراحل بعدی بیشتر مشکلی نخواهد داشت و همین انقلاب ایدئولوژیک به مدد همراهی و همفکری تعدادی از مریدان و مطیعان بهزودی در بین همهی اعضا مشروعیت مییابد.
افراد مختلف در شرایط گوناگون زمانیکه با یک نماد مشترک با هم ملاقات میکنند احساس نزدیکی و پیوند بیشتری دارند و نماد از آن جهت که دیداری، عینی و ملموس است ضریب اثرگذاری بیشتری بر افراد نیز دارد: «این نمادها با طراحیهای متنوع و زیبا افراد را جذب میکنند، پس از اینکه استفاده از آنها تکرار شود بهعنوان بخشی از رفتار و سلیقه شخص در میآیند و بهنوعی، هویت و خود پنداری فرد را تشکیل میدهند.
فرقهها با استفاده از آداب، روشها، لباس و فرهنگ واژگانی خاص خود، حس متفاوت بودن را در اعضای خود اقناع میکنند و به آنها میفهمانند که با بقیهی دنیا فرق دارند و اگر بخواهند این تفاوت را حفظ کنند باید در فرقه بمانند."