چکیده:
قرآن وحی منزل الهی در شکل ظاهری آن بر زبان عربی نازل شده است، لذا از دیرباز لغتشناسان و مفسران برای فهم آیات و الفاظ قرآنی، به زبان عربی و اشعار معاصر زمان نزول یا پیش از آن مراجعه میکردند، امّا به طور قطع، معانی و مدلولات چنین متن مقدسی که تاثیری شگرف در زندگی عرب آن زمان و سپس در انسانها در مناطق مختلف با زبانهای گوناگون گذاشته و میگذارد، نمیتواند محدود به معانی متداول زمان خود باشد. از این رو، از دیرباز، دانشمندان مسلمان، در صدد کشف نسبت معنایی بین زبان عربی و قرآن بودهاند تا به دقت آشکار شود، الفاظ قرآن در چه معانی، با زبان معاصر خود، مشترک و در چه معانی متفاوت است. در این مقاله، بر اساس این رویکرد که در حقیقت کشف بینامتنیت(تناص) است، به روش تحلیلی توصیفی و کتابخانهای، تلاش میشود ماده عدل در زبان عربی و قرآن با توجه به منابع اصیل و معتبر بررسی شده و اشتراکات و تفاوتهای کاربرد قرآن با زبان عربی کشف و ذکر شود.
خلاصه ماشینی:
و اما پیشینه بحث؛ دانشمندان مسلمان وجود پدیده بینامتنی و روابط آن و به طور کلی تغییر معنایی بین زبان عربی و شعر جاهلی و قرآن را از دیرباز دریافته(ابن فارس، الصحابی، 1910م: 47-44) و بر آن «معنای شرعی»، «اسم شرعی» یا «اسم اسلامی» گذاشتهاند(أبوعوده، 1405ق: 22) و تلاشی بسیار در کشف رابطه مفردات قرآنی و زبان عربی و شعر جاهلی معاصر و پیشین صورت دادهاند، همچنان که در لابهلای کتابهای تفسیر، مانند «التبیان» طوسی، «مجمع البیان» طبرسی، «الجامع لأحکام القرآن» قرطبی و کتابهای لغتشناسی عام و خاص، مانند «لسان العرب» ابن منظور، «الصحاح» جوهری، «تاج العروس» زبیدی، «الصناعتین» أبوهلال عسکری، «المفردات فی غریب القرآن» راغب اصفهانی، «الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة» أبوحاتم رازی، «التطور الدلالی بین لغۀ الشعر ولغۀ القرآن» از عودۀ خلیل أبو عودۀ، «التطور اللغوی» از عبدالصبور شاهین، «التعابیر القرآنیه والبیئۀ العربیۀ فی مشاهد القیامۀ» از ابتسام مرهون صفار، «المصطلحات الأربعۀ فی القرآن» از ابو أعلی مودودی، «أصول التشریع الاسلامی» از علی حسب الله و ...
متذکر میشود که در برخی از این آیات، در کنار عدل، لفظ قسط نیز به کار رفته است که چه بسا، نشان از مترادف بودن این دارد: 1- ﴿وإذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل﴾(نساء/58) که برخی صراحتا خلاف جور معنا کردهاند(طوسی، بیتا، ج3: 234) و برخی، حق(صدق و درستی و راستی در حکم و گفتار و کردار)(أبوحیان، 1420ق، ج6:586)، انصاف(طبرسی، 1372ش، ج3: 99)، انصاف بر اساس شریعت و به دور از شائبه انحراف از شریعت(کاشانی، بیتا، ج3: 51)، برابری(ابن عاشور، 1420ق، ج4: 163)، انصاف و برابری(آلوسی، 1415ق، ج3: 63).
عدل در این دو آیه نیز عموما یا معنا نشده و فهم آن را بر عرف خواننده در این گونه سیاقها گذاشته شده یا معانی ذکرشده در چهارچوب معنای خلاف جور است، مانند حکم(و عمل) کردن به انصاف بدون ستم بین خود(طوسی، بیتا، ج5: 40)، حکم(و عمل) کردن به حق(زمخشری، 1407ق، ج2: 167).