چکیده:
آموزههای دین اسلام بر برپایی قسط و عدل تکیه دارد. از همین رو، حکومتهای دوره میانه اسلامی تلاش داشتند تا برای کسب مشروعیت سیاسی در این راستا عمل نمایند و به همین منظور به برپایی دیوان مظالم اهتمام خاصی داشتند. در دوره اخیر و به ویژه دوره حکومت سلجوقیان، نیاز به برپایی دیوان مظالم به تأسی از سنت ایران باستان بیشتر احساس میشد که با توجه به خاستگاه تاریخی از نظر دینی و اجتماعی، نیازمند کسب مشروعیت سیاسی بودند. بر این اساس دیوان مظالم به عنوان بخشی از ساختار نظام قضا در این دوره کارکردی سیاسی یافت. از این رو، پژوهش حاضر تلاش دارد تا ضمن بررسی تاریخی دیوان مظالم در دوره میانه اسلامی، به این مساله پاسخ دهد که کارکرد سیاسی متصور از دیوان مظالم نزد سلجوقیان چه بود؟ فرضیه اذعان دارد که کارکرد دیوان مظالم در دوره مذکور بیشتر جنبه صوری داشته است و هدف از آن نمایاندن تلاش سلطان به عنوان دادرس عالی مملکتی بود.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه در دوران حاکمیت سلجوقیان در شرق جهان اسلام ، ساختار و تشکیلات و عملکرد نظـام قـضایی، تحت تأثیر تغییرات سیاسی و اجتماعی، از جمله ورود قوانین و رسومات قبیله ای به دستگاه قضا و رونـد دخالت سلاطین سلجوقی در امور قضایی جامعه ، مهمترین تغییرات در رشد محاکم عرفی و به اصطلاح توجه به دیوان مظالم و سیطره یافتن حکومت بر ساختار و تشکیلات نظام قـضایی در دوره سـلجوقیان بود.
از آنجایی که شرایط سیاسی- اجتماعی، موجب برجسته شدن نقش سلطان به عنوان یک بـازوی قـوی و کارآمد در کنار دستگاه خلافت شده بود، و به واسطه اینکه در نظر متفکران این دوره سه عنصر خلیفـه ، سلطان و علما در کنار هم باید به ساماندهی امور خلافت و سلطنت بپردازند و سلطان بایـد خـود را بـه عنوان کسی که توان اجرای عدالت دارد به جامعه نشان دهـد، کـارکردی کـه دیـوان مظـالم در عـصر سلجوقیان میتوانست داشته باشد برقراری امنیت و ثبات بود و این مطلوب دیوانسالاران ایرانی نیز بود.
حفظ این امنیت و نظم اجتماعی آنچنان مورد تاکید وزیر ملکشاه نیز بود که ، خواجه از شاه خواسـت تـا رویه سنتی برپایی دیوان مظالم را تغییر دهد و به جای ازدحام جمعیت و تشکیل نابسامانی اجتماعی بـه منظور رسیدگی به مظلمه های مردم ، نمایندگانی از مردم در نواحی مختلف عهده دار رسـاندن شـکایت - های آنان به شاه باشند تا از بی نظمی اجتماعی جلوگیری شود."