چکیده:
انتظار ظهور مهدی(عج)، انتظار عدالت و امید مطلوبی است که منتظران برای تحقق آن زندگی می کنند و لحظة آمدن یار را به انتظار نشسته تا عدالت و رحمت را در جامعه آشکار سازند. عاشقان دلسوخته حضرت مهدی(عج) در عین آنکه صبر و استقامت را برای رسیدن روز موعود، پیشه ای خود قرار داده است، برای رسیدن به صبح انتظار از هیچ گونه تلاش و انقلاب در راستای تحقق عدالت مهدوی کوتاهی نمیکنند.
طبق احادیث، در دوره غیبت کبری، انتظار کاردشوار است و تنها با عشق و علاقه به هدف، این مشکلات را می توان تحمل کرد. انسان، جدای از گرایش به دین و مذهب، دارای فطرت عدالت خواهی است که این حس عدالت خواهی او را به انتظار واداشته است.
این نوشته، به انگیزة یافتن پاسخ به پرسشهایی شکل گرفته است؛ پرسشهایی چون فرد و جامعه پیش از تحقق حکومت عادلانه مهدوی، وظایفی دارند یا نه؟ اگر وظایفی دارد، آن وظایف چیست؟ آیا انتظار حکومت مهدی(عج) موضوعیت دارد یا طریق رسیدن به حاکمیت عادلانه است.؟ چه نوع تلقی از انتظار، جامعه و فرد را به هدف می رساند؟
خلاصه ماشینی:
"امام حسین(می فرماید: «ان الصابر فی غیبته علی الاذی والتکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله» 3 شکی نییست که حیات برای انسان ارزشمند است، به خصوص اگر همراه با نعمت، آسایش و امنیت باشد؛ اما منتظران واقعی در عصر غیبت عدالت گستر الهی، مصیبت ها و رنج های فراوانی را از سوی دشمنان اسلام می بینند؛ ولی به امید ظهور بر این مصیبت ها صبر می کنند.
رمز آمادگی برای ظهور این است که زمان ظهور، برای غیر خدا معلوم نیست و هرزمانی اراده خدا تعلق بگیرد، حضرت مهدی ظهور می کند؛ بنابر این، شیعه واقعی و منتظران حقیقی، همواره در حالت انتظار و آمادگی قرار دارند تادر موقع ظهور به فرمان امام خود در برابر دشمنان مبارزه کنند، باحکام ستمکار سازش ندارند.
قرآن کریم، تولی و تبری را شرط اساسی ایمان وبالندگی مؤمنان بیان می کند: « الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات أولئک اصحاب النارهم فیها خالدون» 2 محبت، کمال ایمان محسوب می شود؛ زیرا خداوند متعال برای پیامبر( می فرماید: برای مردم بگو اگر خدا را دوست دارید تبعیت از من کنید( قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ویغفرلکم ذنوبکم والله غفوررحیم * قل اطیعوا الله والرسول فإن تولوا فان الله لایحب الکافرین) 3 خدای متعال بر مبنای تولی و تبری، از برقراری دوستی کافران منع کرده است؛ زیرا کافران نسبت به همدیگر دوست هستند و مؤمنان حق دوستی با آنان را ندارند: « یا ایها ا لذین آمنوا لاتتخذوا الیهود والنصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض» 4 با توجه به تفسیر های گوناگونی که دربارة «ولی» و «اولیاء» شده، وجه مشترک آنها تولی و دوستی خدا و خاندان وحی است."