چکیده:
مناسک حج در آیین اسلام، فرصتی بیبدیل برای تزکیه نفس انسانها، مایه ایجاد وحدت در امت اسلامی و اثرات سازنده بیشمار دیگر است. این فریضه دینی که پیامبر اسلام و ائمه بر انجام آن تاکیدی ویژه داشتند، در زمانی کوتاه پس از درگذشت رسول خدا به ابزاری برای جهتدهی به اهداف سیاسی حاکمیت و نیز مخالفان آن تبدیل شد. تناقض رویکرد عامه مسلمانان به حج، با آنچه هدف طبقه حاکم و گروههای رقیب آن از حجگزاری در دورههای مختلف تاریخ اسلام بوده، برای پژوهشگران حوزه تاریخ، مسئلهای تاملبرانگیز است. با توجه به خیزش حسنیان و عباسیان برای کسب قدرت از اواخر خلافت امویان و امکان بهرهوری آنها از موسم حج در جهت پیشبرد اهدافشان، پژوهش حاضر بر آن است که به روش توصیفی ـ تحلیلی، به این پرسش اساسی پاسخ دهد که شیوههای بهرهگیری عباسیان و حسنیان، از اواخر دوره اموی تا پایان اولین دوره قیامهای سادات حسنی، از موسم حج چگونه بوده است؟فرضیه مقاله آن است که در اواخر دوره مروانی، موسم حج فرصتی برای دیدار، تجدید پیمان و برنامهریزی علیه حاکمیت (عرصه همگرایی دو طیف اقتدارطلب) بود؛ اما پس از روی کار آمدن عباسیان، به ابزاری برای کنترل فعالیتهای سیاسی سادات حسنی از سوی حاکمیت و اغتنام فرصتی برای رازگشایی سیاست انحرافی عباسیان و حتی تمایل به حذف آنان از سوی هواداران حسنیان (واگرایی دو طیف رقیب) بدل شد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که بنا بر گزارشهای موجود، این گردهمایی در زمانی صورت گرفته است که مدتها از آغاز دعوت سری عباسیان و نیز تبلیغات عبدالله محض برای فرزندش محمد میگذشته است، به نظر میرسد که حضور در این نشست از سوی عباسیان با هدف انحراف توجه امویان از فعالیتهایشان؛ و حضور سادات حسنی با هدف بیعتگرفتن برای محمدبنعبدالله- به عنوان رهبر فعالیتهای هاشمیان- بوده است (نجفیان رضوی، حیات سیاسی حسنیان تا سال 145 هجری، 115-128؛ الهیزاده، 101-114).
1 با اینحال، در دورۀ خلافت او احترام متقابل میان دو طرف، حاکم بود و تنها گاه عملکردهای منصور، برادر خلیفه، از نگرانی عباسیان از عملکرد سادات حسنی در مدینه پرده برمیداشت؛ 2 اما با روی کار آمدن منصور عباسی، مناسبات دو رقیب کهن تغییر کرد و ابوجعفر کوشید تا از هر شرایطی برای تحقیق در خصوص فرزندان عبدالله محض و متقاعد کردن آنها به ظهور و بیعت با خلیفه بهره گیرد.
به نظر میرسد که ادامۀ تحرکات حسنیان پس از دستگیری عبداللهبنحسن و نگرانی منصور از مواجهه با قیامی جبرانناپذیر، باعث شده است که خلیفه دستور دستگیری سایر سادات حسنی مستقر در مدینه و برخی از حامیان آنها را نیز صادر کند و اقبال خویش برای ظهور محمد و ابراهیم و تسلیمشدن آنان در مقابل خواستۀ خود را بیازماید (طبری، 7/536-537)؛ اما چون این اعمال فشار نیز مؤثر واقع نمیشود، بار دیگر منصور عباسی خود امارت حج را در سال 144 ه."